خيليها هستند كه به جاي بيرون منزل ، بنا به هر دليلي كه به ما مربوط نيست ، در داخل منزل خود صاحب يك شغل آبرومند هستند.
منتهي فقط مشكلي كه هست اين است كه هنوز دقيقا اطلاع نداريم اين مشاغل آبرومند ، شامل چه شغلهايي ميشود.
فلذاست كه تشكيل يك ستاد كشف و شناسايي ـ و نه كشف و خنثيسازي! ـ مشاغل خانگي از اوجب واجبات كاري بود كه از قرار مسموع به همت وزارت كار و امور بيكاري انجام شده است و قصد دارد كه با همكاري 10 وزارتخانه ديگر و ساير سازمانهاي مرتبط با ماجرا، به انجام اين مهم نائل شود كه همينجا دعا ميكنيم الساعه نائل شوند.
دعاي هدفمند:
از هر كرانه تير دعا كردهام رها
باشد كز آن ميانه يكي «كارگر» شود
ظاهرا جناب حافظ نيز در همان عصر و عهد خودش در كنار آب ركناباد و ضلع شمالي گلگشت مصلي، علاقهمند به كارگر شدن يكي از فرزندانش در يكي از كارخانجات و شركتهاي دولتي يا خصوصي بيرون از منزل براي تحت پوشش قرار گرفتن بيمه اجتماعي كارگري بوده است كه شايد از طريق برخي آشناييهايش با مديران و مسوولان اجرايي شيراز گل و بلبل (همچون جناب «حاجي قوام» كه خود خواجه نيز صراحتا به آشنايي با اين آدم اشاره و در حقيقت اعتراف كرده است) موفق به استخدام پسرش به عنوان كارگر حقوقبگير در بيرون از خانه شده باشد. يعني عقل سالم اين را ميگويد. ما نميگوييم.
خب اگر از همان قرن هشتم اين ستاد شناسايي مشاغل خانگي، شناسايي شده بود و از همان زمان كه مثلا بسياري از شاعران روزگار، با وجود حضرت حافظ، در منزل خود كشكشان را ميسابيدند يا بعضا كه وسعشان به كشك نميرسيد، سماق مك ميزدند؛ الان در برنامه خيلي جلو افتاده بوديم و توانسته بوديم تمامي مشاغل خانگي را در نطفه شناسايي و سپس آنها را مورد عنايت قرار داده و از انواع تسهيلات مالي (بدون كمترين ماستمالي) بهرهمند سازيم. سازندگي كه شاخ و دم ندارد.
به دنبال شناسايي مشاغل خانگي:
از پي كشف شغل تو، همچو چاوز فتادهام
خانه به خانه، در به در، كوچه به كوچه، كو به كو
ميرود از فراق شغل، خون دل از دو ديدهام
خوشه به خوشه، خط به خط، چشمه به چشمه، جو به جو
رضا رفيع