انقلاب مردمي تونس كه به براندازي نظام ديكتاتوري اين كشور منجر شد، پس لرزههايي را در ديگر كشورهاي عربي و آفريقايي به همراه داشت و موجب شد تا تمامي حكومتهاي ديكتاتوري و فاسدي كه سالها خود را به ملتهايشان تحميل كرده بودند، احساس خطر كرده و به تكاپو بيفتند. كساني كه سالها سكان نظام ديكتاتوري را در دست داشته و تصور نميكردند روزي اركان قدرت در كشورهايشان با خشم ملت به لرزه بيفتد، اين روزها حتي شبي را از بيم انتفاضه و قيام مردمي آرام و بيدغدغه به صبح نميرسانند.
به گزارش ايسنا، عبدالباري عطوان، مدير مسئول روزنامه فرامنطقهاي القدس العربي در تحليلي تحت عنوان "تونس و درس فرار امن" مينويسد:
« بسياري از رهبران عرب كه پيگير تحولات تونس به ويژه پس از انقلاب مردمي در اين كشور بودند، اكنون شب و روز براي شكست اين انقلاب دعا كرده و بر تداوم ناامني و افزايش بحران امنيتي در آن حساب باز كردهاند، تا به اين ترتيب از دوام حكومتهايشان اطمينان حاصل كنند.
اكثريت نظامهاي عربي پس از تغيير نظام در عراق از بحران امنيتي اين كشور استفاده نموده و با يك تير دو نشان زدند؛ اول اين كه شب و روز به ملتهايشان يادآور شوند ثباتي كه سيستمهاي حاكم با وجود ديكتاتور بودنشان محقق ميسازند، هزار بار بهتر است و دوم تاكيد اين امر به همپيمان آمريكاييشان كه جايگزين اين نظامها، تنش، خشونت، انفجار و افزايش نفوذ گروههاي بنيادگراي تندرو است. اما انقلاب مردم تونس اين ادعاهاي بيپايه و اساس را رسوا نمود و تاكيد كرد كه امكان تغيير سيستمهاي ديكتاتوري فاسد از داخل جوامع و از طريق انقلابهاي مردمي مسالمتآميز ممكن است.
درست است كه تونس ويژگي خاص خود را دارد و با ديگر جوامع عربي از نظر وجود طبقه متوسط، سازمان مدني ريشهدار و سطح آموزشي تفاوت دارد، اما اين مساله نيز صحت دارد كه تمام دلايل و عللي كه مردم تونس را به انقلاب واداشت، در ديگر كشورهاي عربي نيز وجود دارد.
بحث ما فقط فقر، بيكاري، گرسنگي و نامناسب بودن اوضاع معيشتي نيست، بلكه فساد، چپاول ثروتها، نبود عدالت اجتماعي و آزاديهاي فردي و احترام به حقوق بشر نيز هست.
از نظر ما مهمترين مسالهاي كه مردم تونس با انقلاب خود به اثبات رساندند، شكاف آشكار بين سازمانهاي علني و محرمانه امنيتي و ارتش و نيروهاي آن است. كاملا آشكار است كه سازمان امنيتي جانب رئيس جمهور و ديكتاتوري سركوبگر آن را گرفت اما ارتش از مردم جانبداري كرده و هرگز از تفنگهايش براي حفظ نظام و تداوم آن استفاده نكرد.
زين العابدين بن علي، رئيس جمهور تونس همواره بر سازمان امنيتياش حساب ميكرد؛ همان سازماني كه از بطن آن بيرون آمد و به صلابت و وفاداري آن اطمينان داشت. تحولات تونس نيز ثابت كرد كه حساب وي به جا بوده است زيرا اين سيستم امنيتي در هدف قرار دادن معترضان بيگناه ترديد به خود راه نداد و 80 تن از آنها را كشت و برخي از نيروهايش پس از آن كه از فرار رهبرشان مطمئن شدند، به شبه نظامياني تبديل شدند كه سعي در ايجاد تنش و رعب و وحشت در مناطق مختلف كشور دارند.
جالب است كه تعداد نيروهاي امنيتي در تونس بيشتر از تعداد نيروهاي امنيتي در فرانسه است، كشوري كه جمعيت آن شش برابر جمعيت تونس است و مهمتر اين كه تونس داراي پيشرفتهترين ابزارهاي سركوب و شكنجه است؛ ابزارهايي كه در كشورهاي اروپايي يافت نميشود.
جزئيات مربوط به ساعات پاياني حكومت بن علي پيش از فرار وي به عربستان همچنان نامشخص است اما آنچه كه تقريبا مسجل شده اين است كه نيروهاي امنيتي تونس زماني كه 5000 تن مقابل وزارت كشور (برجستهترين ركن سركوبگر در تونس) تظاهرات كردند، نتوانستند از رئيس جمهور خود حمايت كنند. آنها دريافتند كه معترضان تونسي اعم از زن و مرد از گلوله نميترسند.
در چنين شرايطي بود كه رئيس جمهور به ارتش پناه آورد؛ ارتشي كه طي 20 سال به دليل بياعتمادي عمدا آن را تضعيف نموده و در آموزش و تجهيز آن اهمال كرده بود اما با يك حقيقت دردناك غافلگير شد و آن زماني بود كه فرماندهان ارتش نه تنها از مقابله با تظاهركنندگان سرباز زدند بلكه به وي سه ساعت فرصت دادند تا پيش از بستن حريم هوايي تونس را ترك كند.
مطمئنا بسياري از وزيران كشور عرب مقر دايمي نشستهاي سالانه خود را كه در آن گردهم ميآمدند و درباره نحوه تبادل اطلاعات در خصوص سركوب ملتها و حفظ حكومتهاي ديكتاتوريشان بحث و تبادل نظر ميكردند، از دست دادهاند. نميدانيم وزيران كشور عرب مقر نشستهاي سالانه خود را پس از تونس به كجا انتقال خواهند داد، هر چند عجيب نيست اگر رياض پايتخت عربستان برجستهترين گزينه براي اين مساله باشد نه فقط به دليل اين كه رئيس بن علي آنجا رابه عنوان پناهگاهي امن برگزيد بلكه به اين دليل كه امير نايف بن عبدالعزيز آل سعود، وزير كشور عربستان و معاون دوم نخست وزير اين كشور پيش كسوت وزيران كشور عرب است زيرا سالهاي مديدي است كه در اين پست فعاليت ميكند.
وزيران اطلاعرساني عرب نيز يقينا رئيس بن علي را از دست دادهاند، هر چند كه خاطرات خوبي از وي و تعليمات وي جهت بستن دهانها، شكستن قلمها، افزايش كنترل و ايجاد اختلال در پخش برنامههاي شبكههاي ماهوارهاي دارند.
نظام بن علي سقوط كرد لذا بايد تمامي توافقهايي كه در دوره وي و يا زير نظر وي بين وزيران كشور، فرماندهان امنيتي و حتي وزيران اطلاعرساني عرب به امضا رسيد نيز ساقط شود. ما همچنين ميخواهيم كه مقر دبير كلي وزيران كشور عرب به موزه سركوب و ابزارهاي آن تبديل شود.
مردم تونس كه همه ما را با صلابت، قدرت و پافشاريشان براي براندازي حكومت ديكتاتوري غافلگير كردند، ديگر براي استنشاق هواي آزادي، بيان نظرات و انديشههايشان بدون ترس و بيان فساد مالي اعضاي خانواده حاكمشان نيازي به مهاجرت به فرانسه يا اروپا ندارند.
پيش از انقلاب تونس، بيشتر آرمانها و خواستههاي ما در ممانعت از شيوع آفت موروثي شدن حكومت در كنار ديگر خواستههايمان در خصوص دموكراسي وآزادي، منحصر بود اما پس از انقلاب تونس سرنوشت همه نظامهاي موروثي در لبه پرتگاه قرار گرفته است.
آنچه كه ديكتاتورهاي عرب را در حال حاضر به خود مشغول ساخته نحوه كسب فرصت و زمان بيشتر براي نجاتشان، خارج نمودن هر چه بيشتر داراييها از كشورهايشان و حفر تونلهاي زيرزميني زير كاخهايشان تا فرودگاه جهت فراهم كردن شرايط مناسب براي فراري امن است.»
www.mahdipc.tk









سایت خدماتی تک بیست