در اين گزارش قصد نداريم تا افشين قطبي سرمربي تيم ملي را تبرئه کنيم يا حتي از وي دفاع کنيم بلکه ميخواهيم مقصران اصلي ناکامي تيم ملي فوتبال ايران را پيدا کنيم. با اين حذف انتظار براي قهرماني عملا چهل ساله شد و شايد بسياري از هواداراني که آخرين قهرماني تيم ملي را ديده بودند تا قهرماني بعدي در قيد حيات نباشند.
مقصر اول : فدراسيون فوتبال
به گزارش واحد مركزي خبر، از قديم گفته اند آزموده را آزمودن خطاست . پس از اولين باري که قطبي اعلام کرد دو کره را مثل کف دستش مي شناسد و توانايي اين را دارد تا تيم ملي فوتبال ايران را به جام جهاني برساند و نتوانست بايد فدراسيون فوتبال سراغ مربي بزرگ و با تجربه مي گشت تا بتواند از پتانسيل موجود بهتر استفاده کند و نتيجه مناسب و در شان کشور بزرگ ايران کسب کند.
شايد تنها خطاي فدراسيون فوتبال نحوه انتخاب سر مربي نباشد بلکه مهمترين اشتباه مديران فوتبالي شاغل در فدراسيون فوتبال ، نحوه تعامل ، حمايت و همکاري با سرمربي وقت تيم ملي بود زمانيکه مرتب از اخراج سرمربي و مذاکره با گزينه هاي خيالي صحبت مي شد؛ هرگز فکر اين را نمي کردند که اين نوع برخورد روحيه ادامه کار را از سر مربي خواهد گرفت و در ثاني بازيکنان هم ديگر گوش به فرمان مرد اول نيمکت تيم ملي نخواهند داد . چون او بزودي برکنار خواهد شد و لازم نيست آينده نگري کنند .
اين دقيقا همان رفتاري بود که از مسعود شجاعي به وضوح و چند بازيکن مطرح ديگر شاهد بوديم.
مقصر دوم : باشگاههاي فوتبال ليگ برتر
هميشه و در همه دنيا تيم هاي ملي موفق از دل ليگ باشگاهي موفق بيرون مي آيند بعنوان مثال اسپانيا قهرمان جام جهاني تقريبا استخوان بندي بارسلونا را داشت و با استفاده از هفت بازيکن بارسلونيايي و چند بازيکن مادريدي يک تيم منسجم و تاکتيک پذير بود که موفق شد بر قله فوتبال جهان بيايستد.
البته اين تمام داستان نيست بلکه شالوده اصلي بدنسازي تيم هاي ملي و بازيکناني که در طول سال در اختيار باشگاهها هستند با خود باشگاه ها مي باشد و مربيان ملي با چند ماه وقت نمي توانند تغيير چنداني در قدرت بدني بازيکنان ايجاد کنند.
تيم هاي سپاهان ، ذوب آهن ، استقلال و پرسپوليس اين فصل ليگ برتر هميشه در بازيهاي خود از دقيقه 65 به بعد از لحاظ قدرت بدني افت داشته اند و اکثر گل هاي خورده اين چهار تيم در همين زمان باقي مانده بوده است.
همچنان که ذوب آهن در ليگ آسيا هم در مقابله با تيم هاي سرعتي و قدرتي به مشکل خورد و نهايتا" همانند تيم ملي نتيجه را واگذار کرد. البته اين داستان شامل ديگر نمايندگان ما هم شد.
مقصر سوم : بازيکنان تيم ملي
شايد تعجب کنيد اما تعدادي از بازيکنان تيم ملي اصلا دلشان با تيم نبود و اين موضوع هنگام بازي کردن و تعويض کاملا مشخص بود بازيکناني که خود را بزرگتر از سر مربي و حتي تيم ملي مي ديدند و بطور کلي فراموش کرده بودند که از کنار همين تيم ملي به ليگ هاي اروپايي راه يافتند ويا در ليگ خودمان قيمت هاي چند صد ميليوني کسب کردند .
البته تعداد اين نوع بازيکنان انگشت شمار بود ولي همان يکي دو نفر هم کلي روي روحيه تيم تاثير داشتند و تيم را از حالت سرباز بودن و جنگيدن به حالت سربار بودن هدايت مي کردند. البته جا داشت که همان اول اين نوع بازيکنان از اردوي تيم ملي اخراج شوند همانند کاري که برنو متسو سر مربي قطر با بهترين مهاجمش انجام داد و بخاطر سرکشي از اردوي تيم اخراج کرد.
البته عده اي از بازيکنان تيم ملي هم فريب آمار دوندگي در بازيها را خورده بودند و مرتب و بي هدف در تمام زمين در حال دوبدن بودند تا آمار دويدن خود را به بازيکنان برزيل ؛ هلند ؛ آلمان و اسپانيا نزديک کرده و يا حتي از آنها عبور کنند.
مقصر چهارم : گروه مرگ و خرافات فوتبالي
شايد خنده دار باشد اما رسانه ها و مطبوعات گاهي اوقات رفتار عجيبي از خود نشان مي دهند گروهي که هيچ تيمي از آن به نيمه نهايي نرسيد و تيم هاي متوسطي همچون کره شمالي و امارات بي افتخار در آن قرار داشتند ، گروه مرگ خواندند و باعث ايجاد جو رواني خاصي شدند و وقتي تيم ملي ايران به راحتي و حتي با تيم ذخيره هايش هر سه تيم ديگر را شکست داد باز هم به تيم ملي ايران لقب بهترين تيم مرحله گروهي دادند تا بازيکنان و مربيان تيم ملي در عرش سير کنند و از قدرت واقعي حريف غافل شوند.
تازه بعد از سالها اين اولين بار بود که تيم ملي فوتبال ايران بدون اما و اگر در همان بازي دوم سر گروه شد و مطبوعات نوشتند هر موقع تيم ملي ايران دو برد پيايي در مرحله اول داشته قهرمان شده و الان بايد فوق قهرمان شود.
البته خرافاتي مثل برد يک در ميان ايران و کره جنوبي در همين مرحله و اينکه الان نوبت ايران است ببرد هم بي تاثير نبود.
مقصر پنجم : افشين قطبي سرمربي تيم ملي ايران
وقتي کارشناسان فوتبال ترکيب تيم ملي ايران در بازي با عراق را خبر دار شدند به شجاعت قطبي احسنت گفتند . قطبي تيم قدرتي و جنگنده را روانه ميدان کرد و با خسته کردن عراقي ها در 30 دقيقه پاياني با وارد کردن عناصر تهاجمي و خلاق کار قهرمان دوره پيش را تمام کرد.
اين روند در بازي با امارات به اوج خود رسيد در جايي که تيم شجاعي متشکل از ذخيره هاي طلايي يکي از بدترين شکستهاي سالهاي اخير امارات را به آن تيم تحميل کردند.
اما در بازي با کره جنوبي تيمي تنبل ، ترسو و محتاط وارد زمين شده بود که همين تيم هم به خوبي توسط مربيان کره جنوبي آناليز شده بود وبه قول قطبي مثل کف دستشان تيم ما را مي شناختند و در زمين بازي هيچ اثري از نکونام و انصاري فرد و سايرين ديده نمي شد و وقتي فاجعه به اوج خود رسد که قطبي دست به بدترين تعويض هاي خود زد و مسعود شجاعي را روانه ميدان کرد تا فورا احساس مصدوميت کند و از ادامه بازي سرباز زند و .....
درحاليکه افشين قطبي در سه بازي مرحله گروهي با در نظر گرفتن ترکيبهاي مناسب و تعويضهاي تاثيرگذارش زمينهساز پيروزي ايران شده بود، در بازي با کرهجنوبي بازيکناني را به ميدان فرستاد که نه تنها در اجراي خواستههاي فنياش موفق نبودند، بلکه استفاده همزمان از سه مهاجم دستهاي سرمربي تيم ملي را براي انجام تعويضهاي موثر بسته بود.
در بازي با عراق خلعتبري و انصاريفرد در نيمه دوم با ورود به زمين مسابقه شرايط را به سود ايران تغيير دادند، غلامرضا رضايي در بازي با کرهشمالي ذخيره تاثيرگذار بود و در ديدار با امارات هم اين بازيکن با ورود به ميدان شرايط را در نيمه دوم به سود ايران تغيير داد اما در بازي با کرهجنوبي، قطبي نتوانست از اين اسلحه پنهان خود بهره ببرد.
www.mahdipc.tk









سایت خدماتی تک بیست