نتايج ضعيف به دست آمده در ردههاي مختلف پايه و بويژه ناكامي اخير در جام ملتهاي آسيايي قطر لزوم يك خانهتكاني اساسي در تشكيلات فوتبال ايران را بوضوح گوشزد ميكند. اكثر كارشناسان ميگويند نميتوان دست روي دست گذاشت و در انتظار ناكاميهاي بعدي نش ست.
كارشناسان فوتبال در اين زمينه بيش از آنكه كادر فني تيم ملي فوتبال را مقصر ناكامي تيم ملي در قطر بدانند، انگشت اتهام را به سوي مديريت فدراسيون فوتبال نشانه ميروند. مديريتي كه به اعتقاد اين كارشناسان هنوز نتوانسته بين جدي و شوخي، منطقي را در گفتار و رفتار خود حاكم ساخته و پاسخگوي انتظاراتي باشد كه پيرامون اين رشته جذاب وجود دارد. علي كفاشيان، رئيس فدراسيون فوتبال نه تنها به خاطر حذف تيم ملي از جام ملتها، بلكه به خاطر يك سال ناكامي در عرصه رقابتهاي مختلف، از سوي كارشناسان به عنوان متهم شماره يك معرفي ميشود.
امير حاجرضايي، كارشناس شناخته شده فوتبال ايران، در اين زمينه ميگويد: به نظر من فوتبال ايران نياز به يك آسيبشناسي دارد و بايد ديد چگونه است كه با اين استعداد و سرمايه انساني در هيچ ميداني صاحب پيروزي نميشويم.
وي با اشاره به فاصله فوتبال ايران با كرهجنوبي، تصريح ميكند: اگر فوتبال كره جنوبي رشد ميكند، در چندين جامجهاني، پيدرپي شركت ميكند و خيلي آسان از گروه خودش بالا ميرود و در جامجهاني بازيهاي درخشاني از خود نشان ميدهد، به عملكرد مديريتي آن بازميگردد، اما فوتبال ما را وعدهها، اميدها و نويدها احاطه كرده و در آينده غوطهوريم و زخمهاي فوتبال را نيز با شوخي و تمسخر پاسخ ميدهيم. بنابراين نبايد انتظار داشته باشيم كه اين فوتبال، كره جنوبي را شكست بدهد.
اشاره مستقيم حاجرضايي در اين زمينه به علي كفاشيان، رئيس فدراسيون فوتبالي است كه تخصص اصلياش در دووميداني است و با وجود تمام انتقادها نسبت به مديريت خود، نخواسته است فوتبال را در مسيري منطقي به جلو هدايت كند. حاجرضايي با اشاره به ضعف مديريتي فوتبال ايران اضافه ميكند: من به كادر فني انتقادي وارد نميكنم و اگر نقدي وجود دارد به مديريت فوتبال و كساني است كه فوتبال را مديريت ميكنند و قدرت تصميمگيري و اجرايي دارند. روي صحبتم با افرادي است كه ميتوانند با راهكارها و ابزارهاي مناسب، فوتبال را از اين شكستهاي پيدرپي نجات دهند. اميدوارم آنها حرف مرا بشنوند.
حاجرضايي در اين زمينه چنين توضيح ميدهد: رشد فوتبال به يك تاكتيك مربوط نميشود، به يك استراتژي درازمدت ارتباط ندارد. در حال حاضر براي انجام يك استراتژي در دنيا يك زمان تعيينشدهاي وجود دارد و آن 4 سال است. يعني از يك جامجهاني تا جامجهاني بعدي. اين استراتژي فدراسيونهاي دنياست؛ در حالي كه در كشور براي يك ماه بعد خودمان هم برنامه نداريم.
وي عنوان ميكند: تيم ملي ازجام ملتها كنار رفته است و طبق ضرب المثل معروف «زندگي ادامه دارد» نزديك به سه سال و نيم تا جام جهاني 2014 فرصت داريم. اينجاست كه اگر استراتژي و ابزار داشته باشيم و اگر مديريت و برنامهريزي داشته باشيم، ميتوانيم به موفقيتها دست پيدا كنيم.
اما در شرايطي كه حداقل انتظار اين است كه مسوولان فدراسيون فوتبال از بابت اين ناكاميها كه از نوجوانان آغاز شد و به ناكامي در عرصه جوانان، اميد و تيم ملي بزرگسالان تسري يافت، يك عذرخواهي ساده داشته باشند، علي كفاشيان انگار كه اتفاق خاصي نيفتاده ميگويد تحت هيچ شرايطي استعفا نميكند و ميخواهد حداقل يك سال ديگر به كارش در فدراسيون ادامه دهد.
موضوعي كه البته از سوي كارشناسان و مربيان فوتبال، هضم آن سخت است. محمد مايليكهن كه هميشه بيپرده حرفهايش را ميزند ، در اين زمينه ميگويد: من به كفاشيان احترام ميگذارم، اما توان وي همين است كه ديدهايد و اين اتفاقات بيانگر اين است كه مديريت او نه تنها كمكي به فوتبال ما نكرده، بلكه باعث تضعيف اين رشته محبوب و مورد علاقه مردم هم شده است. بيانگر ادعاي من هم اين است كه ما نتوانستيم به جامجهاني برويم و در جام ملتهاي آسيا هم جزو 4 تيم صعودكننده نبوديم.به هر حال فوتبال ايران اگر ميخواهد در جاده پيشرفت به جلو حركت كند و همپا با ژاپن و كره جنوبي، در فوتبال قاره و جهان صاحب موفقيت شود، راهي ندارد جز آن كه يك خانه تكاني اساسي در سطوح مديريتي و ساختاري خود تجربه كند.
حجتالله اكبرآبادي
گروه ورزش