آماده قرباني ‌الله شدن
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
آماده قرباني ‌الله شدن
نوشته شده در پنج شنبه 7 بهمن 1389
بازدید : 10
نویسنده : مولوی
در تاريخ ادبيات و فرهنگ اسلامي تنها شيعيان نبوده‌اند كه در سوگ سيدالشهدا حسين ابن علي سخن گفته يا شعري سروده‌اند، امام محمد غزالي كه از بزرگان اهل سنت بوده است در اوايل «كيمياي سعادت» سخني در اشاره به حضرت سيدالشهدا(ع) دارد كه اين‌گونه آورده است:

«و ابن عباس يك راه از خواب در آمد، پيش از آن كه حسين را بكشتند، گفت: انالله و انااليه راجعون، گفتند: چه افتاد؟ گفت: حسين را بكشتند، گفتند: تو چه داني؟ گفت: رسول‌الله را (در خواب) به‌ديدم با وي آبگينه‌اي پر خون و گفت: نبيني امت من پس از من چه كردند و فرزند من حسين را بكشتند و اين خون وي است و اصحاب وي است، به تظلم پيش خداي تعالي مي‌برم. پس از 24 روز خبر آمد كه وي را بكشتند.»

واقعيت اين است كه سوگ سروده‌ها و نوشته‌هاي عاشورايي در زبان و ادبيات فارسي از عهد ناصر خسرو و كسايي مروزي گرفته تا به امروز همواره شاخه‌اي تناور و سترگ را به خود اختصاص داده‌اند كه بيشتر آن در قالب‌هاي غزل، قصيده و تركيب‌بند بوده است و شايد به واسطه توفيق و اقبال عمومي كه تركيب بند معروف محتشم كاشاني «باز اين چه شورش است...» براي شاعرش به ارمغان آورده در روزگار ما هم بسياري از شاعران سنتي و به عبارتي كلاسيك‌سرا پنداشتند كه قالب‌هايي چون تركيب‌بند يا قصيده مي‌تواند فرصت و مجالي مناسب براي بيان شاعرانه واقعه عاشورا و به تصوير كشيدن عمق زيبايي آنچه كه در كربلا رخ داد، باشد.

اما با پيروزي انقلاب اسلامي نسلي از شاعران جوان قد كشيدند كه ضمن اين كه در محتوا به سنت‌ها و ارزش‌هاي ايراني و اسلامي رجعت كردند به دنبال اين هم بودند كه در فرم و قالب هم بتوانند برخي قالب‌هاي فراموش شده و كلاسيك را بازآفريني و احيا كنند و اين قالب‌ها را در خدمت مضامين ديني قرار دهند كه از آن ميان مي‌توان به دوبيتي و رباعي اشاره كرد:

آن نخل به خون تپيده را مي‌بوسيد

آن مشك ز هم دريده را مي‌بوسيد

خورشيد، كنار علقمه خم شده بود

دستان ز تن بريده را مي‌بوسيد! (سيدحسن حسيني)‌

اما بهانه ورود ما به بحث رباعي عاشورايي كتابي است با عنوان «آن حرف دگر» سروده شاعر جوان روزگارمان اميرحسين الهياري كه او در اين مجموعه 72 رباعي عاشورايي را منتشر كرده است.پيش از آن كه بخواهم درباره رباعي‌هاي الهياري نكاتي را بنويسم بايد به برخي ويژگي‌هاي اين قالب اشاره كنم: رباعي كوتاه‌ترين قالب شعر فارسي است كه قدمتي هزار ساله و بلكه بيشتر دارد و در طول تاريخ ادبي، داراي فراز و نشيبي پيچيده و عجيب بوده است و در دوره‌هايي كلا متروك و فراموش هم شده است، اما از مسير حركتي‌اش از سبك خراساني و عراقي و سپس دوران كم‌رونق و مشتري‌اش در سبك هندي و دوره بازگشت و معاصر، اتفاقات متعددي از سر گذرانده است اما درچند دهه اخير همان‌طور كه اشاره شد از نو جاني تازه يافته است. رباعي همچنين وزن بسيار خوبي دارد كه بحر هزج نزديك‌ترين بحر به زبان گفتار مردم فارسي زبان محسوب مي‌شود كه از ويژگي‌هاي مثبت و مهم رباعي است و حتي افسانه ابداع اين وزن هم حكايت از روان بودن آن در زبان مردم و حتي بچه‌ها و كودكان دارد.

از سوي ديگر رباعي تنوع وزني بسيار جالبي دارد، 18 و حتي 24 وزن مختلف دارد كه شاعر مجاز است در هر مصراع از هر كدام كه خواست استفاده ببرد. قالبي كوتاه و به اصطلاح ميني‌مال است، به راحتي حفظ مي‌شود و در حافظه‌ها مي‌ماند. به نوعي شعر فارسي را در جهان با اين قالب و با خيام مي‌شناسند و بيشترين شناخت را مردم جهان از شعر فارسي به واسطه شعر خيام و رباعي دارند و قرن‌ها رسانه اجتماعي و قدرتمند مردم كوچه و بازار بوده است.

همچنين رباعي مي‌تواند ظرف محدودي باشد؛ ظرفي كه اميرحسين الهياري آن را انتخاب كرده است تا با آن حرف‌هاي بزرگ و مضامين متعالي را بيان كند اگرچه گاهي ظرفيت و حجم انديشه در يك رباعي آنقدر زياد مي‌شود كه شايد در برخورد نخست به نظر برسد كه شاعر نتوانسته منظور و مقصود خود را به درستي و به كمال بيان كند و شايد از همين‌روست كه در ابتداي اين يادداشت اشاره كردم بسياري از شاعران كمتر براي مباحث آييني به سمت رباعي رفته‌اند و بيشتر نگاهي تفنني به رباعي داشته‌اند.

هر سو تني از سري سوا مي‌بينم

هر سمت هزار ناروا مي‌بينم

هيهات چه شد ‌هاي چه شد واي چه شد

اي بر تو چه‌ها رفته چه‌ها مي‌بينم

يا:

نكته: رباعي الهياري اغلب ظرف مفاهيم كلي بوده و كمتر درگير جزئيات زندگي بشر يا به‌روز‌رساني يك حماسه تاريخي شده است

فرياد كشيد و خواب‌ها خسته شدند

آن حرف منم كتاب‌ها بسته شدند

آن حرف تويي هزار تكبير تو را

آه از تو چه نيزه‌ها كه گلدسته شدند

در نمونه‌هاي بالا، رباعي قالبي چموش و مهار نشدني براي شاعر بوده است و الهياري كمتر توانسته ميان مضمون، زبان و نگاه شاعرانه‌اش ارتباطي منطقي (منطق از نوع شاعرانه‌اش) برقرار كند تا بعد بتواند مخاطب را هم با خود همراه سازد.

به بيان ديگر براي تبيين نسبت ميان انديشه و شعر، دو بال پرنده‌اي را متصور شويد كه يكي جنبه‌هاي هنري و فني شعر و زيبايي، بلاغت و جاذبه هنري را در برمي‌گيرد و بال ديگر قدرت انديشه‌اي شعر است.

پرواز، با سلامت و قدرت هر دو بال اتفاق مي‌افتد. هنر شاعر، برخوردي عاطفي با انديشه حاكم بر شعر خود مي‌باشد و در واقع، فرم ذهني يا دروني شعر، چيزي نيست جز پيوند منظم و خوش تركيب ميان اجزاي شعر كه به يك كل منسجم يا وحدت ارگانيكي مي انجامد.

يكي از انتقاداتي كه من به رباعي‌هاي الهياري دارم نگاه كلي و انتزاعي او به مفاهيم است حال حتي اگر اين مفاهيم به واقعه عاشورا بازگردد باز هم شاعر و هنرمند مي‌تواند با زباني ساده و با عينيت بخشيدن به مفاهيم، زمينه برقراري ارتباط مخاطب با اثر را بيشتر فراهم كند مانند نمونه‌اي كه در بالا از روانشاد سيدحسن حسيني آوردم.

رباعي الهياري را من بيشتر شبيه به رباعي سنتي و قديم فارسي مي‌دانم كه اغلب ظرف مفاهيم كلي بوده و كمتر درگير جزئيات زندگي بشر شده است؛ مفاهيمي مثل مرگ، زندگي، عشق، ازل و ابد، هستي و نيستي، چون و چراهاي فلسفي و... كلياتي هستند كه در رباعي فارسي مفصل به آنها پرداخته شده است و الهياري برخوردي كه با عاشورا دارد از جنس همين كلي‌گويي‌ها است؛ برخوردي كه گويا عاشورا هيچ پيام و درسي براي امروز ما نداشته است و بيشتر شبيه مجالس سنتي سوگواري اباعبدالله است كه غايت نهايي‌اش پي بردن به مظلوميت حسين و يارانش و ددمنشي يزيديان است و به عبارتي به روزرساني يك رخداد تاريخي و حماسي همراه با خلاقيت و نوآوري شاعرانه حلقه مفقوده رباعي‌هاي عاشورايي الهياري است.

البته در برخي از رباعي‌هاي اين كتاب با نوعي طربناكي حزن‌انگيز مواجه مي‌شويم كه در نوع خود جالب توجه است و اين پارادوكس در اين رباعي‌ها بسيار خوش نشسته است و چهره ديگري از توانمندي‌هاي شاعر را به نمايش مي‌گذارد:

فانوس كجا و غيرت ماه شدن

من گاه شبي تشنه بيگاه شدن

گهواره هفتاد و دو اسماعيلم

آماده قرباني ‌الله شدن

اين رباعي نمونه بسيار خوبي است تا توانمندي شاعر را در استفاده از ظرفيت‌هاي قافيه همراه با نوآوري در موسيقي و فرم و البته بهره‌مندي از يك روايت و فرامتن تاريخي مورد بررسي قرار دهيم.

الهياري توانسته ضمن استفاده از زباني امروزين و تركيب سازي‌هاي مدرن 2 فرامتن و كلان روايت تاريخي را ادغام كند و رباعي ماندگاري بسرايد كه اي كاش تعداد اين رباعي ها در كتاب بيشتر مي بود.

سينا علي‌محمدي
گروه فرهنگ و هنر



www.mahdipc.tk http://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.com
سایت خدماتی تک بیست



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: