با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم از وبلاگ من خوشتون بیاد.فقط اگه می خواین از همه ی امکانات وبلاگ بهره ببرید!!!عضو شید. می خوام یه وبلاگ مستقل درست کنم که توش تمام شعرهای که نوشتم رو بذارم.منتظر باشید!
آدرس اصلی:
www.mahdipc.tk
پرسپوليس در طول رقابتهاي ليگ دهم، ركوردهاي تازهاي به ثبت رسانده است، از شكستهاي متوالي و آمار گلهاي خورده درون ميدان گرفته تا حاشيههاي بيحد و حساب بيرون آن.
اين فصل هر چه در پرسپوليس گذشته به سردرگمي و بحران انجاميده تا جايي كه پيروزي ضعيف مقابل سايپا آن هم بعد از 5 شكست متوالي براي تيمي كه ليگ را با داعيه قهرماني آغاز كرده بود به موفقيتي وصف نشدني تبديل شد، اما حتي اگر اين برد به معناي خروج دايي و شاگردانش از بحران باشد نميتوان از اتفاقاتي كه به كوچك شدن نام پرسپوليس، با تمام تجربه و سابقهاش انجاميده، راحت گذشت.
در سالهاي اخير و در مقاطع مختلف، پرسپوليس به خاطر بيثباتيهاي مديريتي بارها مورد هجمه انتقادات قرار گرفته است. رفت و آمدهاي پياپي مديران دليل اصلي تمام ناكاميها برشمرده مي شد، معضلي كه به مرور زمان به نيمكت مربيان هم رسيد. سليقه متفاوت مديران و نوع روابط آنها اجازه نميداد تا مربيان برنامهريزي بلندمدتي داشته باشند چون با هر تغييري نيمكت مربيان هم دستخوش تغيير و تحول ميشد، با بيشتر شدن فشار انتقادها و افت پرسپوليس، سازمان ورزش و در راس آن علي سعيدلو با دخالت به موقع، اين تيم بزرگ را براي مدتي از اين آمد و شدها دور كرد.
كاشاني به پرسپوليس آمد و اين بار به علي دايي اعتماد كرد تا حداقل اين تيم در ليگ دهم با ثبات در مديريت و كادر فني ديگر بهانهاي براي توجيه ناكاميهاي احتمالي نداشته باشد، غافل از اين كه اين آفت به جمع بازيكنان هم رسوخ كرده و بيثباتي بازيكنان يكي از مشكلات جدي پرسپوليس در چند فصل اخير است.
نگاهي به فهرست كاپيتانهاي پرسپوليس در اين فصل تا حدي از اين حقيقت پرده برميدارد.
بازوبند سرگردان
در اين تيم طي هفتههاي گذشته از ليگ دهم حتي بازوبند كاپيتاني هم سرگردان بوده است. بعد از كريم باقري كه اين فصل را با مصدوميت آغاز كرد و در نيمه راه با خداحافظي غيرمنتظره به پايان رساند شيث رضايي هرگز چهره يك كاپيتان اول با تجربه و بدون حاشيه را نداشت و به نظر ميرسيد اين عنوان در 26 سالگي مقابل نامش سنگيني ميكرد. بعد از او حقيقي، علي عسگر و حيدري هم اين بازوبند را به بازو بستند تا شايد مشخص شود كه پرسپوليس مدتهاست از بازيكنان بزرگ، با تجربه و قديمي تهي شده و درون ميدان تكيهگاهي براي روزهاي بحراني ندارد.
در همين حال و در حالي كه گفته ميشد استخدام عنصر پرتجربهاي مثل وحيد هاشميان بيشتر براي رفع همين معضل و سپردن بازوبند كاپيتاني به اين بازيكن كهنهكار و با شخصيت صورت گرفته است، مسوولان فني و غيرفني پرسپوليس، ترجيح دادند از دخالت مستقيم در اين زمينه صرفنظر كنند و كار را به برگزاري رايگيري بين داوطلبان بكشانند كه با انجام اين رايگيري، سپهر حيدري، وحيد هاشميان و حسين بادامكي با كسب بيشترين آرا، به ترتيب به عنوان كاپيتانهاي اول تا سوم تيم برگزيده شدند. در همين رايگيري عليرضا حقيقي تنها با كسب يك راي در رده آخر و حتي يك رده پايينتر از شيث رضايي قرار گرفت. مازيار زارع و مجتبي شيري هم بيش از اين دو و كمتر از 3 نفر نخست، راي جمع كردند.
تعصب، چيزي كه كمتر پيدا ميشود
محمد صادقي، پيشكسوت پرسپوليس در مورد اين موضوع به «جامجم» ميگويد: حق با شماست، اصلا به نظر من دليل افت پرسپوليس همين است. پول همه چيز را در فوتبال خراب كرده است. در سالهاي نه چندان دور، از تركيب 11 نفره پرسپوليس حداقل 60 درصد بيشتر از 4 سال در كنار هم بازي كرده بودند، به پيراهن پرسپوليس عشق ميورزيدند و براي آن ارزش قائل بودند، اما حالا يك سال در اين تيم و سال بعد در تيمي كه بيشتر پول ميدهند. الان پرسپوليس حتي بعد از باقري براي پيدا كردن كسي كه در حد نام كاپيتان باشد با مشكل روبهروست، چون كاپيتان بايد علاوه بر تجربه، تعصب مثالزدني نسبت به تيمش داشته باشد، چيزي كه در پرسپوليس امروز كمتر يافت ميشود. كارنامه ضعيف اين فصل نه ربطي به دايي دارد، نه هيچكس ديگر، فقط به خاطر كم شدن رفاقتها، عشق و تعصب و اتحاد درون تيم است، چون بازيكنان هر سال با معيارهايي غير از عشق و علاقه تيم خود را انتخاب ميكنند. زمان ما به اسم كاپيتان تيم قسم ميخوردند، بچهها مشكلات خود را با او در ميان ميگذاشتند، يك بازيكن چند سال بازوبند را به بازو ميبست و نسبت به آن تعهد داشت نه مثل حالا كه همه چيز ارزش خود را از دست داده است.
كاپيتانهاي ماندگار پرسپوليس
براي اين كه حرفهاي صادقي را بهتر متوجه شويم بد نيست نگاهي به آمار كاپيتان اولهاي پرسپوليس داشته باشيم كه هر كدام اتفاقا از بزرگان اين تيم بودهاند.
نكته: پرسپوليس مدتهاست از بازيكنان بزرگ و باتجربه و قديمي تهي شده و بيثباتي بازيكنان از مشكلات جدي اين تيم در چند فصل اخير است
بعد از حميد جاسميان كه نخستين كاپيتان پرسپوليس بوده و در 33 سالگي با تيمش خداحافظي كرد، همايون بهزادي بازوبند را به بازو بست. جعفر كاشاني و ابراهيم آشتياني هم بعد از او در اين كار تداوم داشتند تا اين كه كاپيتاني به علي پروين رسيد. پروين 30 ساله بود كه براي نخستين بار كاپيتان اول شد و جالب اين كه تا 41 سالگي در پرسپوليس اين وظيفه را برعهده داشت. محمد مايليكهن جانشين پروين شد و از تير سال 66 تا اسفند 68 در واقع 2 سال و 7 ماه كاپيتان پرسپوليس بود. بعد از او ركورددار كاپيتاني بعد از پروين يعني محمد پنجعلي اين وظيفه را برعهده گرفت و از نوروز 69 يعني در 35 سالگي تا 4 سال بعد از آن تكيهگاه پرسپوليس در خط دفاع و امر كاپيتاني بود.
فرشاد پيوس، حسين عبدي، احمدرضا عابدزاده، افشين پيرواني، علي دايي، بهروز رهبريفرد و كريم باقري ديگر كاپيتان اولهاي پرسپوليس در طول اين سالها بودند؛ كساني كه در حافظه تاريخي هواداران تيمشان ماندگار شدند و جالب اين كه اغلب با عنوان با تعصب يا با اخلاق از آنها ياد ميشود، اما اين كه كاپيتانهاي امروز پرسپوليس در آيندهاي نهچندان دور بتوانند اين عناوين را از آن خود كنند يا نه، سوالي است كه گذشت زمان بهتر پاسخ آن را روشن ميكند.
در توصيف جايگاه كاپيتان
در هفتههاي اخير، بحث جايگاه و حرمت كاپيتاني در پرسپوليس داغ بوده است. اخراج شيث رضايي از پرسپوليس و كاپيتاني دوباره در بازگشت به جمع سرخپوشان از يكسو و حاشيههايي كه هميشه حول و حوش نام اين مدافع هست، باعث به وجود آمدن حساسيتهايي نسبت به كاپيتاني تيمي با اين طيف از مخاطب شده است.
در مورد اين موضوع شايد محمد پنجعلي، يكي از ركوردداران كاپيتاني در پرسپوليس و يكي از بهترين مدافعان تاريخ اين تيم بهتر بتواند نظر بدهد. پيشكسوت سرخپوشان در گفتوگو با «جامجم» هنوز پرسپوليس را «تيم ما» خطاب ميكند و نشان ميدهد كه صحبتهاي محمد صادقي در مورد تعصب قديميها تا چه حد درست است.
كاپيتان سالهاي 69 تا 73 پرسپوليس اين وظيفه را باري ميداند كه در تيمي مثل پرسپوليس روي دوش هر كسي نميتوان گذاشت. او با توضيح بيشتر ادامه ميدهد: باور كنيد در تيم ما «پرسپوليس» بايد دوستي و اتحاد باشد تا بتوان بر حاشيهها غلبه كرد. اين تيم حتي در زمين، بزرگتر ميخواهد. پرسپوليس مثل يك تيم كوچك نيست كه با 11 بازيكن كامل شود، بايد جوري باشد كه همه براي موفقيت يك نام پيش بروند، از حق خود بگذرند، پاس بدهند، گل بزنند و به خاطر مردم همه كاري انجام دهند.
وي ادامه ميدهد: يادم هست وقتي تيم ما عقب بود چقدر وظيفه كاپيتان سنگين ميشد. او بايد به همه روحيه ميداد، همه را جلو ميفرستاد و خلاصه كارهايي ميكرد كه شايد 90 درصد آن دلي بود، قاعده و قانون نداشت و وقتي همه خودشان را به آب و آتش ميزدند خيلي از مشكلات حل ميشد.
پنجعلي در مورد وضعيت كنوني پرسپوليس ميگويد: علي دايي از همان نسل آمده است، خودش خوب ميداند كه اين حرفها چه معني ميدهد. حالا كه پرسپوليس، سايپا را برده خيلي از مسائل خود به خود حل ميشود، اما وقتي ما ميتوانيم بهتر از اين باشيم نبايد اصول موفقيت را فراموش كنيم. جايگاهها و احترام آنها بايد حفظ شود و هر كس وظيفه بزرگتر بودن در زمين را بر عهده ميگيرد بايد بداند كه همه نگاهها به اوست.
و يك پرسپوليس؛ تهي از بازيكن بزرگ و باتجربه
بد نيست بدانيد شيث رضايي كه بعد از كريم باقري كاپيتان اول سرخپوشان بوده است و البته با خروج گاه و بيگاه از ليست 18 نفره تيمش حضور ثابتي ندارد، در 26 سالگي جوانترين كاپيتان اول پرسپوليس بوده . پيش از او بهزادي و آشتياني با 29 سال سن ركورددار بودند و پنجعلي و عابدزاده با پذيرفتن اين مسووليت در 34 سالگي مسنترين كاپيتان اولها بودند.
بازيكنان امروز، تاريخ فرداي پرسپوليس را رقم ميزنند، به نظر ميرسد اين پرسپوليس بيش از هر چيز به پر كردن خلأيي نياز دارد كه هفتههاست از آن رنج ميبرد. قديميهاي اين تيم چقدر درست ميگويند، «اين پرسپوليس درون زمين، بزرگتر ميخواهد.»