با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم از وبلاگ من خوشتون بیاد.فقط اگه می خواین از همه ی امکانات وبلاگ بهره ببرید!!!عضو شید. می خوام یه وبلاگ مستقل درست کنم که توش تمام شعرهای که نوشتم رو بذارم.منتظر باشید!
آدرس اصلی:
www.mahdipc.tk
امروزه رشد مصرف انرژي در جوامع مدرن صنعتي علاوه بر خطر اتمام سريع منابع فسيلي، جهان را با تغييرات برگشتناپذير و تهديدآميز زيستمحيطي مواجه كرده است.
به همين دليل در برنامهها و سياستهاي بينالمللي در راستاي توسعه پايدار جهاني، نقش ويژهاي به منابع تجديدپذير انرژي محول شده است. در كشور ما هم در اين راستا سازمان انرژيهاي نو ايران متعاقب سياستگذاريهاي معاونت امور انرژي وزارت نيرو، عهدهدار پرداختن به اين مهم به منظور دستيابي به اطلاعات و فناوريهاي روز دنيا درخصوص استفاده از منابع انرژيهاي تجديدپذير، پتانسيلسنجي و اجراي پروژههاي متعدد (خورشيدي، باد و زمين گرمايي، هيدورژن و بيوماس) بوده است. هرچند كه به اعتقاد مهندس يوسف آرمودلي، مديرعامل سازمان انرژيهاي نو ايران، در شرايطي كه در كشور ما قيمت پايهاي انرژي فسيلي تاكنون بسيار پايين بوده است، راه انداختن استفاه از منابع تجديدپذير مانند باد و خورشيد بسيار مشكل ميباشد. اين در حالي است كه بايد خيلي سريع انرژيهاي تجديدپذير را در كشور توسعه دهيم. مهندس آرمودلي در طول اين گفتوگو از وضعيت فعلي انرژيهاي نو در كشور وافق پيشروي اين منابع ميگويد.
قرن 21 به عنوان قرن انرژيهاي پاك نامگذاري شده است. اما علت اين كه به انرژيها تجديدپذير در اين قرن اينقدر اهميت داده ميشود، چيست؟
وضع موجود و شرايط كنوني دنيا به نفع استفاده از منابع تجديدپذير برگشت خورده است. دليل اين ادعا هم اين است كه در حال حاضر كشورهاي اروپايي يا حتي آسيايي نظير هند و چين براي جامعه آيندهشان تا سال 2020 برنامههاي بسيار مفصلي در راستاي برداشت از منابع تجديدپذير اندكي كه در در اختيار دارند، در نظر گرفتهاند. يعني تا سال 2020 حدود 20 درصد قدرت كشورهاي اروپايي در بخش برق ميبايست از منابع تجديدپذير تامين شود. در حال حاضر كشور آلمان بالاي 15 ـ 14 درصد كل انرژياش را از منابع تجديدپذير تامين ميكند، كشور آلمان داراي منابع انرژي بادي خوبي است. در همين حال از منابع ديگر نيز بيبهره نيست و در چنين شرايطي اين كشور علاوه بر اينكه توانسته به توليد 14 درصد از انرژي مورد نياز كشورش از منابع تجديدپذير برسد، توانسته بازار بزرگ صنعت منابع تجديدپذير را در دنيا ايجاد كند و به عنوان يكي از اعضاي اصلي آژانس بينالمللي انرژي باشد. مطمئنا هيچ كدام از اقدامات صورت گرفته بيهدف و بيدليل نبوده و در پيشبرد آنها حتما بسياري مسائل اقتصادي، اجتماعي و زيستمحيطي را در نظر گرفتهاند و در اين راستا وضعيت آينده خود را پيشبيني كردهاند.
هماكنون كشور چين بشدت، در توليد نسل جديد توربينهاي بادي و خورشيدي فعاليت ميكند. اين حركت در ديگر كشورهاي آسياي جنوب شرقي همچون تايوان، چين، ژاپن و هند نيز در حال توسعه ميباشد. حتي در منطقه ماهم ابوظبي و دبي دبيرخانه NGOهاي منابع تجديدپذير را گرفتهاند و بودجهها و هزينههاي بالايي معادل 16 ـ 15 ميليارد دلار را در اين رابطه به كار بردهاند. تركيه نيز در استفاده و نصب توربينهاي بادي و انرژي خورشيدي براي تامين بخشي از انرژي مصرفياش در حال فعاليت است.
در چنين شرايطي در كشور ما با توجه به اين كه قيمت پايهاي انرژي فسيلي تاكنون بسيار پايين بوده و هماكنون نيز اينگونه است، راه انداختن استفاه از منابع تجديدپذير مانند باد و خورشيد بسيار مشكل ميباشد. به اين دليل كه سوبسيد بسيار زيادي به انرژي فسيلي داده ميشود و مردم تمايلي به استفاده از مولدهاي تجديدپذير مثل توربين بادي يا انرژيهاي خورشيدي ندارند، چون اينها به قيمت روز و بدون سوبسيد تنظيم شده و عرضه ميشوند. اين در حالي است كه چون انرژيهاي فسيلي مشكلاتي درست ميكند همه كشورها در حال دور شدن از آنها هستند، اما در كشور ما روي اين منابع بشدت سوبسيد داده ميشود و از طرف ديگر منابع تجديدپذير عظيمي كه در كشور هست را ناديده ميگيريم و هيچ استفادهاي از آنها براي تامين انرژي خود نميكنيم. براي اصلاح اين مسير غيرمنطقي بايد جريان برعكس شود. يعني سوبسيدها به جاي اينكه به منبع انرژي فسيلي تعلق بگيرد به منابع تجديدپذير داده شود. يكي از نتايج اين روند غيرمنطقي سوبسيدها، آلودگيهاي ناشي از سوختهاي فسيلي در تهران يا مضرات ديگري كه اين منابع بار ميآورند، مي باشد. اين نشان ميدهد كه رويكرد سياستگذاران و تصميمگيرندگان اصلي (مثلا كساني كه بودجه تعيين ميكنند) در اين كشور نسبت به استفاده از منابع بايد اصلاح شود. در اينجا اشاره من به دستاندركاران محيط زيست ميباشد كه بايد تلاش كنند اين مساله در كشور راهاندازي شود. رويكرد بنده در بخش انرژي كشور است كه ميبايست درصدد تنظيم برنامه مدوني براي استفاده از انرژي در كشور داشته باشيم. ما اين برنامه مدون را نداريم و وضع موجود را ادامه ميدهيم، ادامه وضع موجود به معني استفاده از منابع گاز و فسيلي است و اين ادامه يك مسير اشتباه است كه ما در كشور داريم و من توصيه ميكنم افرادي كه در اين بخش كار ميكنند واقعا توجه كنند. خوشبختانه ما تاكيد رهبر معظم انقلاب را داريم، تاييد مجلس شوراي اسلامي، تاييد مقام محترم رياست جمهور را داريم. وزير محترم نيرو، مديران بخش وزارت نيرو واقعا به اين اعتقاد دارند كه هرچه سريعتر اين منابع بايد مورد بهرهبرداري قرار گيرند. منتهي از طرفي ديگر ما مشكل قوانين را داريم و متاسفانه حمايتهاي مالي كه بايد از بخش خصوصي بشود آنگونه كه شايد و بايد نميشود.
اما اين سوال مطرح ميشود كه وقتي از فراز كشورهاي اروپايي ميگذريم توربينهاي بادي به صورت دسته جمعي يا حتي تكتك در هر منزل وجود دارد حتي در كشورهاي كمتر پيشرفتهاي همچون قبرس تمامي آب گرم منازل از پنلهاي خورشيدي تامين ميشود، اما در كشور ما با توجه به اين كه حدود 3000 سال پيش ما از آسياب بادي استفاده ميكرديم، ولي چرا در گذر تاريخ ما به اينجا رسيديم؟
قبل از اينكه ما از انرژي فسيلي استفاده كنيم بسيار هوشمندانه از انرژيهاي تجديدپذير استفاده ميشده است، همانطور كه ميدانيد در كشور ما خورشيد يك منبع بسيار بزرگي انرژي ميباشد. قبل از پيدايش نفت در كشور ما اين منبع، استفادههاي بسياري داشته است از جمله براي خشك كردن ميوهها، مواد غذايي، براي گرمايش، براي معماري داخل سازهها و ساختمانها كه اگر دقت كنيد واقعا در معماري سيستم سرمايشي و گرمايشي آنها نيز توجه به اين منابع مورد توجه بوده است. بعد از پيدايش انرژي فسيلي و استفاده فراوان و گسترده از آن و در نهايت ارائه آن به صورت سوبسيدي با قيمت بسيار ارزان نتيجه آن شد كه انرژي ديگري قابل قياس با اين انرژي از نظر اقتصادي نباشد و توان مقابله نداشته باشد. با وجود برق هر كيلو وات ساعت 15 تومان ديگر كسي مايل نيست از پنل خورشيدي براي تامين بخشي از انرژي برق منزلش استفاده كند. يا با وجود گاز، متري مكعبي 16 تومان هيچ كس از آبگرمكن خورشيدي براي تامين آب گرم خانهاش استفاده نميكند. اين در حالي است كه توان استفاده از اين منبع در كشور ما وجود دارد و شركتهايي كه سازنده پنل خورشيدي آبگرمكن خورشيدي هستند در كشور وجود دارند، اما نميتوانند محصولات خودشان را بفروشند. به دليل اين كه تقاضايي وجود ندارد، اين عدم استفاده به علت وجود انرژي فسيلي و سوبسيد است. ما حتي روستاهاي بالا 20 خانوار را برقدار كرديم، با قيمتي بسيار نازل مثلا كيلووات ساعت 15 ريال برق را بر سر پمپهاي آب ميبريم و به بخش كشاورزي ميرسانيم. بنابراين اصلاح قيمت پايه انرژي و معقول كردنش حركت بسيار خوبي است كه ميتواند رويكردها را در كشور اصلاح كند. احساس من اين است كه زمان بسيار طولاني نياز داريم، مثلا 5 سال زمان نياز داريم تا به قيمت روز برسيم بنابراين باز هم به موقعيتي كه دنيا در استفاده از منابع تجديدپذير دارد ما با تاخيري 5 ـ 4 ساله خواهيم رسيد. براي اين توسعه به همكاري بخش خصوصي و مردم (كه البته مردم نقش مهمي در اين توسعه دارند) نياز مند هستيم.
البته با توجه به ضربالاجلي كه براي رهايي از تبعات استفاده از سوختهاي فسيلي داريم مطمئنا تنها با هدفمندي يارانهها نميتوانيم به خواستههايمان برسيم، چرا دولت سوبسيدي در اين كار نميگذارد و اصولا چرا گسترش آن به جاي يك اولويت در كشور، به بخش خصوصي واگذار شده است؟
دولت در بخش خريد اين سوبسيد را گذاشته است در حال حاضر برق توليدي از منابع تجديدپذير مثل باد وخورشيد را 130 تومان خريداري ميكنيم، اما مشكلي كه وجود دارد، مراجعهكنندگان براي سرمايهگذاري نتوانستهاند وام بگيرند يا بهتر است بگويم نتوانستهاند وام را با سود مناسب بگيرند، مثلا سود وام 12 درصد يا 25 درصد است كه با اين سود امكان سرمايهگذاري براي سرمايهگذاران كه 80 ـ 70 درصد سرمايه را بايد از بانك بگيرند نيست.
بنابراين براي كمك به سرمايهگذاران و مديريت مالي بر آنها بايد مشكل را حل كنيم. بخش اول مربوط به قيمت خريد برق است كه البته حل شده و مشكل خاصي خوشبختانه ندارد. بخش دوم منبع تامين خريد اين اعتبار است. پيشنهادي كه مورد تاييد وزارت نيرو است و به هيات دولت رفته و اميدواريم در مجلس هم تاييد شود اين است كه 3 ـ 2 تومان به تمام عاملهاي فسيلي افزوده شود و اين مبلغ در صندوقي كه براي توسعه منابع تجديدپذير است جمع شود تا از آن محل به بخش خصوصي كمك شود. يعني هر فردي كه از انرژي فسيلي استفاده ميكند بتدريج هزينه استفاده از منابع تجديدپذير را در كشور تامين كند. اگر اين مشاركت كلي توسط مردم ما انجام شود، اتفاق استفاده از منابع تجديدپذير روي خواهد داد. در حال حاضر چيزي حدود بالاي 16 ـ 15 هزار مگاوات امكان نصب توربينهاي بادي در كشور داريم، تابش خورشيد در كشور چيزي حدود 5 وات ساعت بر مترمربع در روز است كه تابش بسيار خوبي است ضمن آن كه بيش از 300 روز تابش خورشيد در كشور داريم. اين نشاندهنده اين است كه ما ميتوانيم از پنلهاي خورشيدي براي توليد الكتريسيته و نيروگاههاي خورشيدي براي توليد حرارت و برق به صورت گسترده استفاده كنيم. منتهي قيمت تمام شده اين نيروها در كشور ما بالاست، بنابراين يا بايد قيمت خريد را بالاتر ببريم يا در بحث احداث نيروگاهها بايد كمكهاي مالي مانند وامهاي كمبهره بدهيم تا سرمايهگذاران در اين بخش بتوانند از اين منابع مالي استفاده كنند.
منظور من اين است كه چرا در مورد مثلا زيست توده به جاي اين كه بانكها وام بدهند، شهرداري اين اقدام را در جهت ساماندهي امحاي ضايعات شهري انجام نميدهد. يعني يك كار مشاركتي و بين سازماني باشد. چرا اين اتفاق نميافتد؟
چيزي حدود 45 هزار تن در كشور زباله داريم كه متاسفانه به صورت بسيار بدي در كشور دفن ميشود. وجود اين حجم زباله كه به صورت غيربهداشتي دفن ميشوند، هم منابع زيرزميني ما را از بين ميبرد و هم تبديل به يك معضل بزرگ براي گازهاي گلخانهاي شده است در حالي كه اين زبالهها خودشان منبع انرژي بسيار خوبي هستند، شهرداريها بايد اين همكاريها را انجام بدهند، خوشبختانه در ميان شهرداريهاي كشور، شهرداري شيراز و مشهد اين همكاري را داشتهاند. ما برق توليدي توسط زبالههايشان را به قيمت 130 تومان از آنها خريداري ميكنيم، اما متاسفانه شهرداريهاي شهرهاي بزرگ ديگر اين همكاري را ندارند. اين در حالي است كه دفع زباله بخصوص در شمال كشور تبديل به يك معضل بزرگ محيط زيستي شده است، بنابراين مساله اين نيست كه امحاء زبالهها از لحاظ اقتصادي توجيه دارد يا خير. بايد در مناطقي مثل شمال كشور از زبالهسوزها استفاده شود و بايد دولت همكاري كند.
بنابراين استفاده از سيستمهاي اينچنيني با توجه به اين كه آلودگي محيط زيست را ميتوان به كمك آنها تصحيح كرد كاملا توجيه دارد. ضمن آن كه بايد توجه كنيم در آينده استفاده از اين سيستمها به عنوان خطكشي براي بررسي عملكرد كشورها و اثر آنها در بررسي محيط زيست بينالمللي محسوب ميشود و همانطور كه كشورهاي اروپايي، تركيه، هند و چين اين كار را انجام ميدهند، ما هم بايد خيلي سريع اين كار را در كشور توسعه دهيم. در كشورهايي مانند هند ما شاهد اين هستيم كه وزارتي به نام انرژيهاي نو دارند و 17 هزار مگابايت نيروگاههاي تجديدپذير نصب كردهاند و وارد تجارت جهاني منابع تجديدپذير انرژي شدهاند، در حالي كه در كشور ما يك سازمان وابسته به وزارت برق را مسوول اين كار كرديم.
اختلاف و بيتوجهي در برخورد با اين مساله در كشور ما مربوط به بخش تقسيم كار و مسووليت و بخش اداري ميشود كه اميدواريم در آينده نزديك اين هماهنگيها صورت بگيرد. فعلا براساس تصميم مجلس قرار است سازماني وابسته به وزارت علوم تاسيس شود كه اين كار در آن انجام بگيرد. اميدواريم كه زودتر اين سازمان تاسيس شود و جايگاه استفاده از انرژيهاي نو و منابع تجديدپذير در كشور روشن شود. بايد در برنامه پنجم، كار بشدت سختي را روي اين برنامه انجام دهيم. در مصوبات برنامه پنجم تا 3 درصد از قدرت انرژي را به دستور آقاي رئيسجمهور، براي اين كار گذاشتهاند و حدود 2800 مگاوات نيروگاه تجديدپذير را به بخش خصوصي سپردهاند و اميدواريم كه كمكهاي مالي، وضع قوانين و رسيدگي به مشكلات بخش خصوصي در ابتداي برنامه پنجم مورد توجه قرار بگيرد و رفع شود. در بحث سرمايهگذاري خارجي نيز اين امكان فراهم شود كه خارجيها نيز سرمايهگذاري كنند تا بتوانيم اين بخش را در كشورمان به جد و به سرعت ايجاد كنيم.
باتوجه به اينكه منابع انرژي پاك بسيار گستردهاي داريم، ميخواهم بدانم در حال حاضر چقدر از انرژيهاي تجديدپذير استفاده ميكنيم و چقدر انرژي ما از اين منابع ميباشد و توليد ميشود.
در حال حاضر مجموع نيروگاههاي تجديدپذير نصب شده در سطح كشور حدود 100 مگا وات است كه اين مقدار كمتر از برنامه پيشبيني شده در برنامه چهارم توسعه است. البته تقريبا 700 ـ 600 مگاوات قرارداد با بخش خصوصي را دارا هستيم و 1600 ـ 1500 متقاضي داريم كه اگر همه اينها تبديل به نيروگاه شود به همان 2000 مگاوات پيشبيني شده در برنامه كه به صورت قرارداد است ميرسيم، اما در حال حاضر نيروگاهها را نتوانستهاند احداث كنند؛ هم مساله وامها بوده و هم مساله تحريم را داشتهايم.
گرفتاريهايي براي بخش خصوصي ما ايجاد شده است. اگر اينگونه مشكلات در برنامه نبود ما به هدفمان ميرسيديم. من فكر ميكنم در برنامه پنجم شايد به اين 3 درصد برسيم اول به شرط اينكه جايگاه خود انرژيهاي نو روشن شود و به درخواستها نيز بايد عمل شود. يعني ما بايد يك منبع مالي براي تامين اعتبار قطعي براي بخش خصوصي داشته باشيم تا به اين ترتيب سرمايهگذاران اين اطمينان را داشته باشند كه به پول برق فروخته شده به دولت، خواهند رسيد.
دوم اينكه منبعي براي كمك به سود تسهيلات بانكها يا حمايت از كساني كه فاينانس ميكنند در نظر بگيريم. به كساني كه توربينهاي بادي ميسازند كمكهاي بلاعوض با بهرههاي مالي بسيار پايين بدهيم تا بتوانند خطوط توليد اين انرژي را در كشور افزايش بدهند. با اين كار چند اتفاق صورت ميگيرد. صنعت بزرگي در كشور شكل ميگيرد و به طبع آن اشتغال براي گروه زيادي ايجاد ميشود، يعني به ازاي هر مگاوات ساعت برق، براي 20 ـ 15 نفر ايجاد شغل ميشود. همچنين اگر سهم انرژيهاي تجديدپذير را به 3 درصد برسانيم، چيزي نزديك به 10 ميليارد كيلووات ساعت ميتوانيم انرژي توليد كنيم. بنابراين ميتوانيم 3 ميليارد مترمكعب در گاز صرفهجويي كنيم. در اين راستا محيط را آلوده نميكنيم و گاز را به عنوان يك ماده استراتژيك صادر ميكنيم. در اين صورت است كه ميتوانيم به عنوان يك جايگاه جدي و اساسي به نيروگاههاي تجديدپذير در بخش بادي ـ خورشيدي نگاه كنيم.
توسعه اين منابع يك نياز جدي نظام است و همه بايد كمك كنند تا اين جايگاهها ايجاد و رويكردها اصلاح شود. البته خوشبختانه رويكردها خوب است اما بايد تسريع شود.
حد مطلوب ما چقدر است؟ در نهايت به غير از رسيدن به سهم 3 درصدي انرژيهاي تجديدپذير در برنامه پنجم، پتانسيل واقعي كشور در استفاده از اين منابع چقدر است؟
تا افق 2020 ميتوانيم بيش از 20 درصد ظرفيت نصب شده از منابع تجديدپذير استفاده كنيم.
ما نقشهاياز پراكنش اين منابع در مناطق ايران داريم؟
بله. نقشه باد، نقشه خورشيد، نقشه ژئوترمال (زمين گرمايي) و نقشه ديگري كه مربوط به زيست توده يا زبالههاست.
پس ميتوان گفت اكثر مناطق ما نهتنها از يك منبع بلكه از چند منبع ميتوانند استفاده كنند؟
بله. بيشتر مناطق ما ميتوانند از چند منبع استفاده كنند. هدف ما تنوع بخشيدن در استفاده از انرژي كشور است؛ يعني هم بايد از فسيلي استفاده شود و هم منابع تجديدپذير، سخن ما اين نيست كه منابع فسيلي و انرژي فسيلي را تعطيل كنيم. حرف ما اين است كه سهمي را براي هر يك از منابع انرژي در نظر بگيريم و به اندازه آن سهم در انرژي تنوع ايجاد كنيم. ما هم از منابع انرژي تجديدپذير، هم هستهاي و هم فسيلي بايد استفاده كنيم. يعني توسعه انرژي تجديدپذير، به معني تعطيلي انرژي فسيلي نيست. هر دو بايد بخشي را در سبد انرژي كشور داشته باشند.
شما به انرژي هستهاي اشاره كرديد، برخي بر اين نكته معتقدند كه اول از منابع موجود كشور مانند باد و خورشيد استفاده شود، در نهايت به توليد انرژي از منابع هستهاي فكر كنيم؟
آرمودلي: در حال حاضر كشورهاي اروپايي يا حتي آسيايي نظير هند و چين براي جامعه آيندهشان تا سال 2020 برنامههاي بسيار مفصلي در راستاي برداشت از منابع تجديدپذير اندكي كه در در اختيار دارند، در نظر گرفتهاند
نخير، چنين چيزي امكان ندارد. به عنوان مثال با وجود آن كه در آمريكا 25 هزار مگاوات توربين بادي نصب كردهاند، اما بشدت هم در حال توسعه انرژي هستهاي هستند. استفاده از اين منابع بايد به موازات هم صورت گيرد. يا 70 درصد برق توليدي موجود در فرانسه از نيروگاههاي هستهاي است، اما نيروگاههاي بادي و خورشيدي را نيز گسترش ميدهند.
پس اگر ما انرژي هستهاي را در كنار مابقي انرژيهاي تجديدپذير قرار دهيم توان استفاده از انرژيهاي تجديدپذيرمان خيلي بيشتر از 20 درصد ميشود؟
انشاءالله، اگر بتوانيم همه اينها را توسعه بدهيم. بايد يك برنامه براي استحصال صحيح از منابع تجديدپذير كشورمان داشته باشيم.
صنعت راهبردي انرژيهاي كشورمان در چه وضعيتي قرار دارد؟
ما يك استراتژي را تعيين و به معاونت علمي و فناوري رياستجمهوري تقديم كرديم و تبديل به يك نقشه راه شد. آن نقشه راه دست دولت است و در حال رسيدگي است و اميدواريم به عنوان نقشه راه استفاده از منابع تجديدپذير استفاده شود.
پس هنوز سند چشمانداز اين بخش به عنوان برنامهاي كه اجرايي شده باشد، نيست؟
در برنامه پنجم اين سند را داشتيم و كاملا تبديل به يك برنامه شده و به تصويب رسيده است. درواقع اينكه سازمان چه بايد بكند مصوب شده، اما متاسفانه با مشكل بودجه روبهرو هستيم و راهحلهاي برونرفت از اين مشكل هنوز مصوب نشده است. بايد اين بودجه در برنامه پنجم گذاشته شود. اما در چشمانداز بايد مسوولان سازمان ذيربط را مشخص و ايجاد كنند و سپس حمايتها و كمكهايشان را زياد كنند و چشماندازي بزرگ ايجاد كنند. درواقع همانطور كه كشورهاي اروپايي، هند و چين تلاش خود را در راه افزايش استفاده از منابع تجديدپذير گذاشتهاند ما هم بايد همان كار را انجام بدهيم.
در سندچشمانداز قرار است چه سهمي از انرژيهاي كشور به انرژيهاي تجديدپذير اختصاص پيدا كند؟
بيش از 10 درصد.
البته رسيدن به اين مقدار مانند چشماندازهاي سازمانهاي ديگر با توجه به اينكه از زمان اجرايي شدن نقشه عقب هستيم كمي بعيد به نظر ميرسد و بيشتر شعاري به نظر ميآيد؟
نه اين از نظر ما بعيد نيست، فقط بايد 2 مشكل وام و خريد را حل كنيم. چون اين مورد به صورت پراكنده توسط مردم توسعه مييابد نه دولت. بنابراين چون مردم توسعهدهنده هستند اگر قيمت مناسب باشد، كار در اين بخش سودآور باشد و از طرف دولت حمايت شوند اين كار صورت ميگيرد.
با فرهنگسازي خوب علاقهمندي مردم نسبت به استفاده از اين منابع بيشتر ميشود؟
در حال حاضر نزديك به 3 هزار مگاوات متقاضي احداث نيروگاههاي تجديدپذير داريم. يعني در حالي كه هنوز وارد برنامه پنجم نشدهايم اين تعداد متقاضي را دارا هستيم. بنابراين اگر بخواهيم حمايت كنيم، به راحتي ميتوانيم به اهداف مدنظر برسيم.
پس با توجه به اين كه ما فناوري نيروگاه خورشيدي و بادي را دارا هستيم، مشكل حمايتي داريم؟
با توجه به اين كه قيمت تمام شده نيروگاه تجديدپذير نسبت به فسيلي بالاست بايد حمايت صورت بگيرد.
بعد از اجراي يارانهها وضعيت قيمت منابع انرژي تجديدپذير در مقايسه با سوختهاي فسيلي چگونه ميتواند باشد، برابري ميكند يا خير؟
برابري نميكند، اما خيلي نزديك به توجيهپذير شدن ميشود. اگر فاكتور محيطزيست را به عنوان يك فاكتور جدي و مهم در محاسبات اقتصادي بياورند آن موقع بسيار توجيهپذير ميشود.
در نهايت آينده انرژي ايران را چگونه ميبينيد؟
من فكر ميكنم شرايط بسيار خوبي ايجاد شود، خداوند شرايط و نعمتهاي بسيار خوبي را براي سرزمين ما فراهم كرده است. اين روزها به علت عدم رعايت مسائل مختلف مرتبط با محيطزيست دامنگير شهرهاي ما شدهاند، اين زنگ خطري است هم براي مردم ما و هم براي مسوولان كه به خاطر سلامتي و آينده ملتها و فرزندانمان واقعا بايد اين اساس و اين پايه را بگذاريم و انرژي را درست استفاده كنيم و از منابع مناسب استفاده بشود.
در بهترين حالت يعني در شرايطي كه از همان 20 درصد انرژيهاي تجديدپذير استفاده كنيم، چه تصوري از تهران ميتوانيم داشته باشيم؟
تصميمي كه در شرايط هشدار آلودگي هواي تهران بابت زوج و فرد شدن تردد خودروها و كم كردن آنها از جهت فيزيكي گرفته شد، اگرچه به صورت مقطعي اثرگذار بود و اگر قرار بود وضعيت سابق را ادامه دهيم و منتظر باشيم تا باد اين آلودگي را ببرد اين حرف درستي نيست، اما بهترين راه اين است كه بايد محيط خود را به درستي مديريت كنيم، بنابراين شرط اساسي آن است كه رويكرد خود را نسبت به استفاده از منابع فسيلي اصلاح كنيم. همين الان در تهران براي گرمايش از سوخت فسيلي استفاده ميشود كه خود اين سوخت فسيلي حجم بسيار زيادي از آلايندهها را ايجاد ميكند. بالاي 80 ـ70 درصد سوخت فسيلي براي حمل و نقل به كار ميرود كه ميتواند عامل آلودگي باشد. اين در حالي است كه ما ميتوانيم از سيستم الكتريسيته يا سيستمهاي ژئوترمال براي استفاده در سيستمهاي گرمايشي خود استفاده كنيم. در همه جاي دنيا از گرماي نهان زمين براي سيستم گرمايشي منازل استفاده ميكنند و بعد ساختمانهايشان را عايق ميكنند. هيچ جا اين حجم انرژي را براي گرمايش استفاده نميكنند. ما بخش بسيار بزرگي از انرژي فسيلي گاز را استفاده ميكنيم كه از گرماي آن استفاده كنيم و بعد به دليل گرماي زياد يا حتي عايقبندي نامناسب ساختمانها از در و ديوار و پنجرهها اين گرما خارج ميشوند. در حقيقت هم انرژي را تلف ميكنيم و هم محيط را آلوده ميكنيم.
براي بهبود اين وضعيت لازم است كه قيمتها اصلاح شود و ضمن اينكه بايد بهينه استفاده كنيم. پس حجم استفاده بايد بهينه باشد و مقدار استفاده از منابع اصلاح شود يا راندمان استفاده از منابع بايد بالا برود. اگر مساله حمل و نقل را مديريت كنيم، قطعا اين مشكلات اتفاق نميافتد. ما نميتوانيم از جابهجايي مردم جلوگيري كنيم؛ اما بايد از وسيله مناسب استفاده شود، اگر اين اتفاق افتاده بود ما اين همه آلودگي در كلانشهرهايمان نداشتيم. اين يك اعلام خطري است براي مسوولان برنامهريزي در شهرهاي كلان، بنابراين براي مقابله بايد برنامهاي بريزيم و اين برنامه اين است كه ميزان بهرهوري استفاده از انرژي فسيلي را بالا ببريم و كم مصرف كنيم و در اين ميان علاوه بر استفاده درست و بجا از انرژي، از روشهاي مفيد توليد انرژي استفاده كنيم.
آيا سازمان شما براي ساماندهي وضعيت سوخت وسايل حمل و نقل كشور و تبديل آنها از سوخت فسيلي به منابع پاك تاكنون طرحي داشته است؟
استفاده از پيل سوختي يا خودروهاي الكتريكي جزو اولين نمونههايي است كه كار روي آن را شروع كرديم و موفقيتهايي هم در اين زمينه به دست آوردهايم، بنابراين خودروسازان ما بايد 2 كار انجام دهند؛ يكي اين كه به فكر جايگزيني خودروهاي الكتريكي يا هيبريدي به جاي بنزيني باشند. دوم اين كه خودروهاي بزرگ يا متروهايي كه با برق و پيل سوختي ميتوان جايگزين كرد را توليد كنند.
البته اولويت اصلي سازمان ما توليد الكتريسيته و برق است و بيشتر بايد جهتگيري ما توليد الكتريسيته و حرارت از پيل سوختي باشد. مثلا انرژي حاصل از اين پيلها را در يك ساختمان ببريم و الكتريسيته و حرارت مورد نياز را از آن كسب كنيم.
ايران، كشوري سرشار از منابع تجديدپذير انرژي
نقشه پتانسيل انرژي خورشيدي، تقريبا تمام مناطق كشور بخصوص منطقه قرمز رنگ براي احداث نيروگاه مناسب است .
نقشه پتانسيل انرژي زيست توده (پسماندهاي شهري) دايرههاي زرد رنگ ميزان انرژي را در شهرهاي مختلف مشخص ميكند.
نقشه پتانسيل انرژي زمين گرمايي مناطق زرد رنگ مناسب براي نصب نيروگاه و منطقه قرمز رنگ مستعدترين مكان است.
نقشه پتانسيل انرژي باد در ارتفاع 80 متري از سطح زمين مناطق مختلف كشور از قرمز تا سفيد مستعد احداث نيروگاه هستند.