با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم از وبلاگ من خوشتون بیاد.فقط اگه می خواین از همه ی امکانات وبلاگ بهره ببرید!!!عضو شید. می خوام یه وبلاگ مستقل درست کنم که توش تمام شعرهای که نوشتم رو بذارم.منتظر باشید!
آدرس اصلی:
www.mahdipc.tk
نيمار پديده جديد فوتبال برزيل 19 سال بيشتر ندارد، اما در دو سه سال اخير به اندازه كاكا، روبينيو و لوسيو در اين كشور خبرساز بوده است.
از آنجا كه اين نفرات سالهاست لژيونر شده و در اسپانيا، انگليس و ايتاليا توپ ميزنند مطبوعات برزيل بيشتر مايلند روي نيمار كه هنوز در اين كشور ساكن است زوم كنند و درباره وي دست به خبرسازي بزنند.
نيمار هم از يك سو با رد كردن پيشنهاد نجومي چلسي و از سوي ديگر با ايفاي نقش بارز در بركناري دوريوال جونيور از پست مربيگري تيم باشگاهياش ـ سانتوز ـ خوراك خبري كاملي را براي مطبوعات كشورش در ماههاي اخير فراهم آورده است.
در اين ميان اين نكته كه او سال 2010 در 58 مسابقه رسمي زننده 48 گل بود و همچنين دعوت شدنش به تيم ملي برزيل به نكاتي درجه دوم تبديل شده است.
بد نيست بدانيد با همت نيمار، سانتوز دوران اوجش را كه توسط زوج روبينيو و ديهگو در سالهاي 2003 و 2004 پايهگذاري و باعث يادآوري دوران طلايي پهله در سانتوز (دهه 1960) شده بود، در دو سه سال اخير تكرار كرده و 2 جام قهرماني براي سانتوز در 2 فصل اخير صيد شده و از حالا همه ميدانند در سال 2014 كه دوره بعدي جام جهاني در خاك برزيل برگزار ميشود، نيمار يكي از سلاحهاي اصلي برزيل خواهد بود.
شايد منهزس ـ سرمربي كنوني برزيل ـ تا آن زمان ماندني نباشد، اما نيمار ميماند و احتمالا در آن زمان در 23 سالگي همپا با «پاتو» و «كوتينيو» تشكيلدهنده خط حمله آتشين برزيل خواهد بود.
آيا قبول داريد كه سال 2010 سالي بسيار مهم و حساس براي شما بود؟
بله، همينطور است. من توانستم با سانتوز بيشتر خودنمايي كنم و بسياري از اميدها و احتمالات را به يقين تبديل كنم.
به نظر خودتان در كدام زمينههاي فني پيشرفت كردهايد؟
فكر ميكنم اين اتفاق در تمامي زمينهها رخ داده باشد و اين حتي شامل توانايي جسمانيام ميشود. خوشبختانه توانستم به نمايشهاي خود در سال 2009، در سال 2010 استمرار بخشم. اين را ميتوانيد حتي در تعداد گلهايي هم كه در سال 2010 زدم، مشاهده كنيد. مهمتر از هر چيزي اين است كه در كار و زندگيام تكامل بيشتري يافتم و به درجات بالاتري رسيدم.
كداميك از موارد اكتسابيتان از نظر خودتان مهمتر بوده است؟
فكر ميكنم اوج روند يادگيري هر انساني زماني باشد كه دچار مشكلات و وارد زمانهاي سخت ميشود و در آن روزهاست كه پوست كلفت ميشود و ميفهمد كه با شكننده بودن به هيچ جايي نخواهد رسيد. بنابراين بايد دائما تجربه كسب كنيد و آدم محكمتري شويد.
ولي ماجراي شما با مربي سانتوز ـ ديوريوال جونيور ـ اصلا مفيد و مثبت نبود.
ماجرا از دست من خارج بود و ابعاد آن توسط مطبوعات بزرگتر شد. ظاهرا ساير بازيكنان تيم و مديران باشگاه هم او را نميخواستند. اين از موارد و اتفاقاتي بود كه اصلا دوست ندارم آن را مجددا تجربه كنم.
ماجراي چلسي دقيقا چه بود و در ماههاي بعد از آن چه گذشت؟
من در آن زمان تصميم گرفتم كه در برزيل بمانم و به اروپا نروم، اما اين فقط اقدامي براي آينده نزديك است و شايد يكي دو سال بعد تصميم ديگري بگيرم، تصميم سختي بود، اما فكر ميكنم كه درست بود و رفتنم به اروپا نبايد به اين زودي شكل ميگرفت. الان هم افسوسي بابت آن ندارم. فعلا در سانتوز و كنار خانوادهام ميمانم.
آيا معتقد نيستيد كه ساير فوتباليستهاي جوان برزيلي هم بايد مثل خودتان بسيار زود به اروپا نروند؟
اگر اين كار را بكنند، به نفعشان خواهد بود، زيرا پرتجربهتر شده و وقتي پايشان به اروپا ميرسد، پختهتر خواهند بود و طبعا به موفقيتهاي بيشتري دست خواهند يافت. در عين حال كوتينيو تابستان 2010 با 18 سال سن به اينترميلان رفت و آنجا موفق هم بوده است و در نتيجه نميتوان يك حكم كلي داد كه براي همه نفرات شمول داشته باشد.
وقتي شما عضو تيم خردسالان سانتوز بوديد، روبينيو جايگاه فعلي شما را در تيم اصلي باشگاه داشت و تبديل به ستاره سانتوز شده بود و نه فقط نزد تماشاگران محبوب بود، بلكه نوجوانان باشگاه هم او را الگوي خود قرار داده بودند. آيا شما اينك براي اعضاي تيمهاي خردسالان و نوجوانان سانتوز همان حالت را داريد؟
اگر اين چنين باشد، واقعا احساس غرور خواهم كرد زيرا سنم هنوز بسيار پايين است. من هميشه آرزو داشتهام كه نفر اول سانتوز محسوب شوم و اينك كه به آن رسيده يا بسيار نزديك شدهام، هيچ چيزي مثل اين مساله مرا غرق در غرور و سرور نميكند.
ولي حتما قبول داريد كه وجوه و جنبههاي زيادي در بازيتان مانده كه هنوز نياز به تصحيح و ترميم دارند؟
نيمار: طبعا کشورم در پناه ميزباني به فتح جامجهاني 2014 چشم دارد، اما ميخواهم پيش از آن براي اولينبار برزيل را در لندن قهرمان فوتبال المپيك كنم
صددرصد. به همين خاطر است كه هر روز در تمرينات و مسابقات چيزهاي تازهاي ياد ميگيرم. فوتبال مثل زندگي عرصهاي است كه هر چه هم در آن ياد بگيريد، هنوز هم چيز زيادي نميدانيد و احساس ناكامل بودن ميكنيد و روند يادگيري تا آخر عمرتان ادامه مييابد.
لابد از تعريف و تمجيد موريس راماليو، مربياي كه در سالهاي اخير 4 بار با تيمهاي تحت فرماندهياش قهرمان ليگ برزيل شده و امسال اين سناريو را با فلومينزه تكرار كرد، از خودتان لبريز از غرور شدهايد راماليو گفته است نيمار بهترين فوتباليست فعلي شاغل در برزيل و غيرقابل مهار است.
طبعا بسيار شاد شدم زيرا او بهترين مربي فعلي برزيل است و هر جا رفته، موفق شده و وقتي كسي اين چنين از شما تعريف ميكند، بايد واقعا احساس غرور كنيد زيرا يك متخصص درجه اول در ورزش فوتبال است.
در نيمفصل اول ليگ برزيل كه روبينيو هنوز به ميلان نرفته و به طور قرضي در سانتوز توپ ميزد، شما را به پست هافبك آزاد و كاذب انتقال داده بودند. حتما تجربهاي سخت براي شما بوده است.
هر چه بود، يك الزام بود و چارهاي جز اين نداشتيم زيرا روبينيو و آندره، زوج خط حمله تيم را ميساختند و من چارهاي جز يك خط عقبنشيني نداشتم. با اين حال هم من از اين تجربه راضي بودم هم روبينيو گلهاي نداشت. ما گروهي و يكپارچه دفاع ميكرديم، اما سرعتمان در انتقال از حالت دفاع به حمله فوقالعاده و چيزي بود كه فرصتهاي گلزني زيادي را براي ما ميساخت و ما را به پيروزي ميرساند.
مانو منهزس شما را در ماههاي اخير مليپوش كرده است و براي تيم ملي بزرگسالان بزريل چند بازي انجام دادهايد، اما مجبوريد به زودي زود در مسابقات فوتبال قهرماني جوانان آمريكاي جنوبي در خاك پرو، تيم ملي جوانان برزيل را همراهي كنيد. آيا كار عبث و سختي نشان نميدهد؟
به هر حال اين هم يكي از تيمهاي ملي كشورم است و پوشيدن پيراهن هريك از آنها يك افتخار است و هر تيمي كه به نام سلهسائو و با رنگ زرد و آبي به ميدان برود حاضرم برايش توپ بزنم. اين احترامي است كه به كشورم بدهكارم.
ولي اين ميداني است كه تيمهاي برتر آن مجوز حضور در المپيك لندن را هم بدست ميآورند.
بله، اين هم انگيزهاي اضافي براي ما است. من مسابقات فوتبال دو المپيك اخير را كه هر دو با قهرماني آرژانتين به پايان رسيد، پاي تلويزيون تماشا كردم و به اين خاطر بسيار مايلم كه يك سال و نيم بعد در لندن، برزيل را براي اولين بار قهرمان فوتبال المپيك كنم. درست است كه به جام جهاني 2014 و فتح آن بسيار چشم دارم، اما طلاي المپيك نيز جاي خود را دارد.
در 19 سالگي دستاوردهاي زياد و بزرگي داشتهايد. واقعا سقف پيشرفتتان و جامهايي كه خواهيد برد، كجاست؟
اين مساله يك فشار فكري و روحي مضاعف را هم به آدم وارد ميكند كه خوشبختانه به رغم سن كم به آن خو گرفتهام و اگر اين كار را نكنم، خبري از فتوحات و جامهاي بعدي برايم نخواهد بود.
هر نوستارهاي در فوتبال برزيل در 40 سال اخير با پهله بزرگ قياس شده است و بخصوص شما كه عضو باشگاه او ـ سانتوز ـ هم هستيد.
اما پهله همان يكي بود و ديگر تكرار نشده و فكر نميكنم كه هرگز هم تكرار شود و من نيز مثل بقيه به او نميرسم. اگر من خودم باشم و به كشورم اداي دين و وظيفه كنم، بهتر و به نفع همه خواهد بود.