با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم از وبلاگ من خوشتون بیاد.فقط اگه می خواین از همه ی امکانات وبلاگ بهره ببرید!!!عضو شید. می خوام یه وبلاگ مستقل درست کنم که توش تمام شعرهای که نوشتم رو بذارم.منتظر باشید!
آدرس اصلی:
www.mahdipc.tk
پس از 30 سال كار تئاتر و تدريس در دانشكدههاي هنري، تازهترين نمايش امير دژاكام با عنوان يك دامان ماه و ستاره كه اين روزها در تالار وحدت اجرا ميشود، نشان از پختگي و تكامل شيوه نمايش ايراني در كارنامه هنري او دارد.
دژاكام بر مبناي واقعه عاشورا و تداخلهاي زماني و روايتي، شيوه اجرايي شبيهخواني را در تصويرسازيهاي جذاب و چشمنواز ارائه داده است. نمايش يك دامان ماه و ستاره با تصويري پيچيده از يزيد و گزينش زباني متنوع براي نشاندادن تفاوت شخصيتها، روايتي بهروز شده از يك واقعه مهم در تاريخ اسلام را ارائه كرده است.
درباره روند شكلگيري اين نمايش توضيح دهيد. آيا اين كار به شما سفارش داده شد؟
من از سال 64 تا به امروز دارم روي نمايشهاي ايراني در 3 شاخه نقالي، تختحوضي و شبيهخواني كار ميكنم. در نقالي من حدود 10 كار اجرا كردهام. در تختحوضي آثاري چون دزد دريايي و مرد نيك را روي صحنه آوردهام. شمس، همزاد، شهرزاد، ضيافت شيطان و... در عرصه تعزيه بودهاند.
بعد از نمايش خليج فارس حدود 2 سال كار نكردم، پس از اين مدت 3 نمايشنامه خارجي را به مركز هنرهاي نمايشي پيشنهاد دادم كه 2تاي آنها رد و سومي پذيرفته شد كه به دليل زمان محدود نتوانستم آن را اجرا كنم. همين دليل اين متن را به بنياد رودكي پيشنهاد دادم و نتيجهاش چيزي شد كه امروز ميبينيد. در واقع اين خواست خودم بود و نه سفارش از سوي نهاد يا سازماني.
در اين متن همنشيني نمايش ايراني را با عناصر مدرن تئاتر ميبينيم كه خوب از كاردرآمده است. درباره آن توضيح دهيد.
خب شما حكمي را صادر كرديد كه من بايد به آن جواب دهم و اين عادلانه نيست (ميخندد). البته در جوابتان بايد بگويم عناصري كه شما در اين كار ديديد، بالنده شده و تكامليافته عناصر نمايش ايراني است. اگر از من بپرسيد كه آيا در اين كار دارم به سمت فناوريهاي روز ميروم، ميگويم بله درست است. اما اگر بپرسيد مكتب و روشي كه من در اين كار پي گرفتم چيست؟ ميگويم شبيهخواني.
يعني اين نمايش را همان شبيهخواني ناب ميدانيد كه تنها در آن از تواناييهاي فني امروز استفاده شده است؟
بله. براي مثال ما رفتيم به اين سمت كه مثلا افكت چطور ميتواند در شبيهخواني امروزي شود. به اعتقاد من افكت در نمايش شبيهخواني از گذشته دور وجود داشته است. براي مثال در مجلس شبيهخواني 72 نفر يكي نيزهاي را به زمين كربلا ميزند و از زمين خون ميجوشد، اين يك افكت است، يا مثلا سر طفلان مسلم بريده ميشود و بعد از گردن آنها خون ميآيد؛ اين يك نمونه ديگر از افكت است. نمونه بعدي كه برايتان مثال ميزنم مربوط ميشود به زماني كه جنيان به صحنه ميآيند، آنها كلاهي دارند كه كمي بالاتر از سرشان است و از قسمت بالاي سرشان آتشي روشن است و همين تصوير آنها را مثل شمعي ميكند كه در حال سوختن است اين هم نمونه سوم افكت، ما از اينها نتيجه ميگيريم كه افكت در نمايش ايراني وجود داشته و ما آنها را تنها پرورش دادهايم.
شما در تصويرسازيها هم آيا پيرو همين نشانههاي بيرونآمده از دل نمايشهاي ايراني بوديد؟
درباره تصاوير ميتوانم بگويم كه پردههاي واقعه خواني را كه ببينيد، شامل حدود 70 مكان ميشود كه نشان ميدهد مكان در نمايش ايراني وحدت ندارد. شما در شبيهخواني هم اين عنصر را ميبينيد، ميتوانيد روي صحنه 4 مكان داشته باشيد، در همه اينها عمل دارد صورت ميگيرد چه در پردهخواني چه در شبيهخواني، حالا شما اگر اين عملها را كنار هم بگذاريد اين ميشود تصوير، تمام اين عناصر در نمايشهاي ايراني وجود دارد كه در كار ما تكامل پيدا ميكند. مثلا شما در كار ما ميبينيد كه گلهايي روي صحنه وجود دارد، اينها برگرفته از تذهيبهاي حاشيه كتيبهها و پرچمهاست. در واقع ميخواهم بگويم تمام آن چيزهايي كه در صحنه وجود دارد، چكيده حكمتهايي است كه در نمايشهاي ايراني وجود دارد و نه بيشتر و هر آنچه من در تئاتر آموختهام از همين حكمتهاي نمايش ايراني است.
با وجود توضيحات شما، ميتوان ديد كه عناصر تئاتر مدرن هم به كار شما راه يافتهاند؟
دژاكام: اگر مفهوم مدرن را به معناي عقلگرايي و تجربهگرايي در نظر بگيريم، تا جايي كه به اصالت و وحدت نمايش ايراني آسيب نزند و آن را نفي نكند، عناصر برآمده از آن را در كارم استفاده كردهام
اگر مفهوم مدرن را به معنايي كه در فلسفه مدرنيته وجود دارد، يعني عقلگرايي و تجربهگرايي درنظر بگيريم بله تا جايي كه به اصالت و وحدت نمايش ايراني آسيب نزند و آن را نفي نكند من از اين عناصر استفاده ميكنم.
در زبان شخصيتهاي نمايش شما، تمايزات قابل بحثي وجود دارد. زبان برخي از شخصيتها مثل مروان به مرز زبان روزمره نزديك ميشود و زبان برخي ديگر كاملا شاعرانه است.اما اينقدر تنوع در زبان از چه تحليلي بيرون ميآيد؟
زبان امام حسين(ع) در اين كار، زبان بليغ و فصيحي است، اما حضرت امالبنين خودشان شاعر بودند و از ايشان شعر هم وجود دارد براي همين زبان ايشان را ما شاعرانه گرفتيم. اما ما شاعر ديگري در كار داريم و آن هم يزيد است، يزيد نقطه مقابل امالبنين است، يكي به منبع وحي وصل است و ديگري به شعر زميني، يزيد نماد اين نگرش زميني است كه باعث پوچي شخصيت او ميشود و سرانجام اين پوچي به جنايت منتهي ميشود. پس زبان يزيد هم در اين كار شاعرانه است اما فقط به تن وصل است و بس. زبان ابن زياد زبان قدرت است و طبق گفته خود او زبان قدرت زبان صراحت است. براي همين او زبان صريحي دارد. اما زبان مروان از همه پيچيدهتر است چرا كه چند پهلوست به همين دليل زباني محاورهاي است چرا كه مدام به سمتي متفاوت ميغلتد.
من ميخواهم كمي درباره شخصيت يزيد در اين نمايش بيشتر توضيح دهيد چون هم پيچيده پرداخت شده و هم توسط رحيم نوروزي خوب بازي شده است.
يزيد نماد نيهيليسم و پوچانگاري است. از همين جهت به زمانه معاصر طعنه ميزند. نااميدي و پوچانگاري در كنار بياعتقاد بودن سبب ميشود كه هر جنايتي كوچك شمرده و همين تفكر منجر به فجايع بزرگ در جهان شود. يزيد اين نمايش از چنين تحليلي بيرون آمده است. يزيد خالي است و اين پوچي را با شاعرانگي و قدرت شعري بيان ميكند. رحيم نوروزي بازيگر نقش يزيد اين تحليل را خوب اجرا كرد به اين دليل كه اين شخصيت را خوب فهميده بود و براي همين در 10 دقيقه حضورش در صحنه با قدرت تمام تماشاگر را با اين شخصيت درگير ميكند و داراي تأثير زيادي در مخاطب است.
ويدئو پروجكشن ابزاري است كه در سالهاي اخير در تئاتر ايران استفاده ميشود. شما هم در اين كار بهطور گسترده در تصويرسازيهاي خود و ارجاعاتتان از آن استفاده كرديد. لطفا كمي درباره اين تجربه توضيح دهيد؟
تحليل من اين بود كه به دليل فشردگي زمان و شتابي كه براي انسان امروز وجود دارد، بايد در يك ظرف زماني محدود، اطلاعات روي چند خط موازي از طريق رسانههاي مختلف بهطور همزمان به او منتقل شود و اين پيچيدگي يك اثر چند رسانهاي است.در اين حالت چشم شما اطلاعاتي را ميگيرد و گوش شما اطلاعاتي ديگر و مجموع اينها در ذهن شما ساخته ميشود. اما تجربه من اينگونه بوده است كه كاركردن با ويدئو پروجكشن خيلي پيچيده و سخت است. ما الان ويدئو پروجكشن را از 3زاويه مختلف در انتهاي صحنه پخش ميكنيم؛ يعني هم از روبهرو، هم از انتها و هم از كناره راست صحنه كه اين باعث ميشود تصوير حجم پيدا كند.