با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم از وبلاگ من خوشتون بیاد.فقط اگه می خواین از همه ی امکانات وبلاگ بهره ببرید!!!عضو شید. می خوام یه وبلاگ مستقل درست کنم که توش تمام شعرهای که نوشتم رو بذارم.منتظر باشید!
آدرس اصلی:
www.mahdipc.tk
سجاد مرادي دونده 27 ساله بروجني و دارنده مدال طلاي دانشجويان جهان (صربستان)، ارتشهاي جهان (بلغارستان) و 14 مدال رنگارنگ قارهاي (قهرماني آسيا، داخل سالن، غرب آسيا و بازيهاي آسيايي)، با كسب طلاي 800 متر و نقره 1500 متر بازيهاي آسيايي، درخششي بينظير در اين بازيها داشت.
او به عنوان افتخارآورترين ورزشكار ايراني حاضر در گوانگجو، پرچمدار ايران در مراسم اختتاميه نيز شد.
مرادي كه سهم قابل توجهي از موفقيت خود در كسب طلاي 800 متر را مرهون همكاري ارزشمند و فداكارانه برادر خود (امير) است به برادر جوان خود نيز اميدهاي فراواني بسته است و آينده او را حتي روشنتر از موفقيتهاي خود ميداند.
به عنوان پرافتخارترين ورزشكار ايران در بازيهاي آسيايي گوانگجو، پرچمدار كاروان ايران در مراسم اختتاميه بازيها هم شديد. چه احساسي از اين اتفاق داشتيد؟
اولا خود را به هيچ وجه در خور دريافت عنوان پرافتخارترين ورزشكار كاروان نميدانم چون معتقدم اگر افتخاري به دست آمده باشد همه افرادي كه براي آن تلاش كردهاند در اين قضيه سهيم و شريك هستند. حتي ورزشكاراني كه تلاش كردند ولي عنوان بهتر از چهارمي يا پنجمي به دست نياوردند همانند ما مدالآوران در اين افتخارها سهم دارند. البته پرچمداري كاروان ايران، افتخار و احساس بينظيري بود كه من هم مثل هر ورزشكار ديگري آرزوي آن را داشتم.
براي مدالآوري من در گوانگجو خيليها زحمت كشيدند از كريمي در راس فدراسيون دووميداني گرفته تا كارمندان اين فدراسيون و مديران و كارمندان ادارههاي كل تربيت بدني اصفهان و چهارمحال و بختياري و مسوولان و كاركنان باشگاه ذوبآهن بويژه شخص اصغر دليلي كه علاقه زيادي نيز به دووميداني دارد.
شما ميتوانستيد مشقت كمتري را بپذيريد و مثل المپيك پكن، فقط در يك ماده بدويد و صاحب يك مدال در گوانگجو شويد.
من از ماهها پيش از شروع المپيك، روي موفقيت در ماده 800 متر، برنامهريزي و تمركز كرده بودم و واقعا ميگويم اگر با بدشانسي بزرگ مصدوميت بدهنگام روبهرو نميشدم مطمئنا در المپيك، فيناليست خوبي ميشدم. به خاطر ميآورم چون قرار بود مسابقه المپيكي من در ساعات شب برگزار شود تمرينهاي خود در پكن را در شب كه هوا كمي سرد بود برگزار ميكردم كه همين سردي هوا در كنار تمرينهاي انفجاري، موجب كشيدگي عضله من تنها به فاصله 10 روز پيش از مسابقه شد.
به همين دليل، عملا شانس شركت در ماده 1500 متر را به كلي از دست دادم و در 800 متر دويدم كه با كسب عنوان نهمي، بهترين عنوان ايران در دووميداني المپيك را به دست آوردم، اما در بازيهاي آسيايي گوانگجو شرايط فرق ميكرد. يعني نه مصدوم بودم و نه بازيها شلوغي المپيك را داشت.
در حقيقت در گوانگجو فقط بايد در دور مقدماتي و فينال ميدويديم در حالي كه در پكن، علاوه بر اين دو مرحله، دور نيمهنهايي هم وجود داشت.
به آسيبديدگي اشاره كرديد. چرا در سالهاي گذشته اينقدر با آسيبديدگيهاي پيدرپي سجاد مرادي روبهرو ميشديم؟
بايد بگويم تاكنون از حيث مربي، بدشانس بودهام. 3 سال پيش يك مربي روس داشتم كه در روش تمرينياش تمرينهاي سرعتي زياد بود آنقدر كه من و برادرم امير مرتبا با آسيبديدگي روبهرو ميشديم!
بعد، يك مربي آفريقايي آمد كه او هم آنقدر زياد تمرين ميداد كه دچار عوارض «بيش تمريني» ميشدم! گويا قرار است اين مشكل رفع شود و به زودي يك مربي بسيار خوب از كشور الجزاير به ايران بيايد كه پيشينه طلاي جهاني و نقره المپيك را در كارنامه دارد و از بهترين مربيان نيمه استقامت دنيا محسوب ميشود. اميدوارم حضور اين مربي بزرگ بتواند كمك شاياني به بهبود ركوردهايم تا سال 2012 كند.
به برادرت امير اشاره كردي كه فداكاري او نقش ارزندهاي در كسب مدال طلاي شما در گوانگجو داشت. آيا امير مرادي ميتواند ركوردهاي سجاد را بشكند؟
چرا كه نه، او امتيازهاي زيادي دارد كه من از آنها بيبهره بودهام. امير با 193 سانتيمتر قد، فيزيك بدني بهتري از من دارد. او اكنون در 20 سالگي تجربههاي خيلي بيشتري نسبت به چند سال پيش من اندوخته است و از امكانات تمريني بهتري استفاده ميكند. علاوه بر اين، بدشانسيهاي من در استفاده از مربي نصيبش نميشود. در حقيقت امير، علاوه بر استفاده از تجربه من، مربي بزرگ الجزايري جديد تيم ملي را هم در اختيار خواهد داشت تا بتواند به يك دونده بزرگ در دوهاي نيمه استقامت آسيا تبديل شود.
خوشبختانه ايران از ديرباز در دوهاي نيمه استقامت، حرفهاي زيادي براي گفتن داشته است... .
زماني به راحتي مدالهاي دوهاي نيمه استقامت و استقامت به دوندگان ما تعلق ميگرفت، اما باور كنيد در سالهاي اخير و با ورود قهرمانان عالي آفريقايي به تيمهاي كشورهاي عربي حوزه خليجفارس، موفقيت در اين رشتهها در حدي غيرقابل تصور دشوار و تقريبا دست نيافتني شده است.
ولي در گوانگجو شما علاوه بر اين كه در ماده 800 متر همه آنها را پشت سر گذاشتيد در 1500 متر هم بلال منصور (دونده معروف آفريقايي تبار تيم بحرين) را پشت سر گذاشتيد! البته براي رسيدن به اين مهم، ركورد ايران را شكستيد!
اين سومين بار بود كه در عمر حرفهاي خود، بلال منصور را گرفتم. يك بار در المپيك، اگر اشتباه نكنم يك بار ديگر در فنلاند و اين بار در گوانگجو. او سياهپوست بسيار قدرتمند و سريعي است و ما براي موفقيت در برابر قدرت و سرعت ذاتي او ناچاريم از مزيت نسبي خود، يعني برخورداري از عنصر غيرت استفاده كنيم.
چه برنامه و راهبردي براي حفظ فرم عالي فعلي و درخشش در رقابتهاي جهاني، قهرماني آسيا و المپيك داريد؟
مرادي: اگر خوب برنامهريزي كنيم، ميتوانيم 20 طلا در دووميداني بازيهاي آسيايي بگيريم وقتي مسوولان ما به اهميت رشتههاي پايه و مادر ورزشي آگاهي پيدا كنند سرآغاز كسب موفقيتهاي جهشي براي ماست
ميخواهم در سال 2011 مرتبا در كوران مسابقهها قرار داشته باشم. علاوه بر حضور در ليگ كه بهار آينده دنبال ميشود، قهرماني جهان در شهريور سال آينده در كشور كره جنوبي، قهرماني آسيا در تابستان سال آينده و 3 جايزه بزرگ در كشورهاي الجزاير، مراكش و بلژيك، برنامههايي هستند كه در سال 2011 در آنها شركت ميكنم و به دنبال برپايي ركورد زير يك دقيقه و 47 ثانيه در آن رقابتها هستم. در حقيقت بايد در همين مسابقهها، جواز حضور در مواد 800 و 1500 متر المپيك لندن را بگيرم.
به لحاظ مادي وضع چگونه است و در مسابقههاي جايزه بزرگ، چه درآمدهايي در انتظار دوندههاي موفق است؟
البته مسابقههاي جايزه بزرگ در سطح مختلف برگزار ميشود و جوايز متفاوتي دارد. مثلا در جايزه بزرگ الجزاير 20 هزار دلار و در جايزه بزرگ مراكش و بلژيك، هركدام 35 هزار دلار به نفر اول مسابقه تعلق ميگيرد. اين سه تورنمنت از رقابتهاي درجه 2 جهاني محسوب ميشوند و در مسابقههاي جايزه بزرگ درجه اول، جوايز 100 هزار دلاري و بيشتر هم وجود دارند.
حتي در مسابقههاي ليگ الماس، كسي كه بتواند فاتح 4 مرحله از مراحل هفتگانه شود، جايزهاي بالغ بر 2 ميليون دلار دريافت خواهد كرد. به هر حال ما دووميدانيكاران بايد در طول سال تلاش زيادي بكنيم و اگر در هر مسابقهاي شركت كنيم و برنده شويم در نهايت شايد بتوانيم سالانه حدود 100 تا 150 ميليون تومان درآمد كسب كنيم.
از موقعي كه به ياد ميآوريم سجاد مرادي دونده باشگاه ذوبآهن بوده است! سال بعد هم با همين تيم ميمانيد؟ بويژه آن كه الان خيليها شما را به عنوان مدير دووميداني اين باشگاه ميشناسند.
بله. من فعاليتم را از تيم جوانان ذوبآهن شروع كردم و تاكنون 8، 9 سال است كه براي اين باشگاه ميدوم. مطمئنا روزي در همين باشگاه هم به فعاليت خود پايان خواهم داد. البته در جمعآوري چهرههاي شاخص دووميداني به باشگاه كمك ميكنم.
طبيعتا از جهات مختلف از جمله شرايط مالي، از اين باشگاه رضايت داريد؟
خوشبختانه بله. اساسا من هيچ موقع به پول و شرايط مالي كاري نداشتهام و كار خود را كردهام. من با دل خود ميدوم و موفقيت را در بهرهگيري از استعدادم كه دويدن است دنبال ميكنم. تنها استعداد من دويدن خوب است، هميشه خدا را شكر كردهام و ورزشكار كمتوقعي بودهام، البته اين را خود نبايد بگويم و شما ميتوانيد در اين مورد از فدراسيون بپرسيد.
حالا كه صحبت از پول و شرايط مالي شد، بد نيست راجع به پاداشهاي افتخارآفرينيها در گوانگجو هم توضيح دهيد.
من هم پاداش مدال طلا و هم مدال نقره خود را گرفتم اما در مورد خانه هنوز خبري نشده است. در حقيقت حواله را تحويل صندوق حمايت از قهرمانان و پيشكسوتان ورزشي دادهام تا ببينم انشاءالله قرار است چه اتفاقي بيفتد. البته هم در استان اصفهان و هم چهارمحال و بختياري، تقديرهاي جداگانهاي از من به عمل آمد كه جاي تشكر دارد.
مسوولان دانشگاه چه؟ آيا آنها پاسخ افتخارآفرينيهايتان را با اخراج از دانشگاه ندادند، به مانند عليرضا نصرآزاداني دارنده طلاي تكواندو كه از همان دانشگاه اخراج شد؟!
من دانشجوي كارشناسي تربيت بدني دانشگاه اصفهان هستم و خوشبختانه در آنجا همه رفتار بسيار خوبي با من دارند. مديريت آن دانشگاه از افرادي فهميده و ورزشدوست شكل گرفته كه مطمئنم مشكل نصرآزاداني را هم بخوبي رفع ميكنند و او را با آغوشي باز به دانشگاه برميگردانند.
جالب است استان كوچكي مثل چهارمحال و بختياري قهرمانان بزرگي را به عرصه ايران و جهان معرفي ميكند كه عمده اين قهرمانان هم مثل شما به اصفهان مهاجرت ميكنند!
بله، من اهل شهر بروجن استان چهارمحال و بختياري هستم كه البته هم چهارمحال و هم اصفهان را موطن خود ميدانم و جالب است هر كدام از اين دو استان كه اين همه ورزشكار مطرح را به جامعه معرفي كردهاند و معادن استعدادهاي ورزشي كشور به شمار ميروند هنوز از داشتن يك پيست تارتان محرومند. الان به عنوان نمونه، خواهر همسر من به عنوان يك استعداد دووميداني بانوان، هيچ پيست مناسبي براي تمرين قهرماني نمييابد و از نزديك خاموشي يك استعداد شاخص ورزشي را شاهدم.
اين در حالي است كه اگر ورزش ما بخواهد جايگاه چهارمي خود را در بازيهاي آسيايي تثبيت كند و آن را به جايگاه سومي و دومي ارتقاء دهد هيچ چارهاي جز پرداختن جدي به دووميداني و سپس ژيمناستيك و شنا ندارد.
جاي تاسف است كه سهم ما از شنا و ژيمناستيك تنها كسب يك مقام چهارمي عليرضايي در شنا و يك هشتمي در ژيمناستيك بود. در حالي كه ميتوانستيم هر 20 مدال طلاي خود را فقط از دووميداني به دست آوريم. در حقيقت كشورهايي سرآمد قافله ورزش جهاني هستند كه مدالهاي دووميداني و سپس شنا و ژيمناستيك را درو ميكنند.
روزي كه مسوولان ما واقعا به اهميت رشتههاي پايه و مادر ورزشي آگاهي پيدا كنند سرآغاز كسب موفقيتهاي جهشي براي ماست، ولي متاسفانه هنوز هيچ اثري از بهادادن به اين گونه ورزشها و از جمله دووميداني نميبينيم.
مثلا در حالي كه گرانترين بليتهاي ورزشي دنيا متعلق به دووميداني است و بليت مسابقه دو 100 متر المپيك، 4000 يورو ارزش دارد هيچ استقبالي از دووميداني در ايران نميشود. مايلم سازمان تربيت بدني با احداث پيستهاي تارتان در اصفهان و چهارمحال، حركتي ابتدايي ولي بسيار موثر و مفيد در اين زمينه انجام دهد.
در همين راستا، چندي پيش طرح احداث مدرسه دووميداني را هم مطرح كرديد.
ببينيد بچههاي ما در سن 6 سالگي به مدرسه ميروند در حاليكه در آمريكا در همان سن، دويدن را ميآموزند تا در زندگي قوي شوند، نميگويم بياييم و از آمريكا تقليد كنيم، ميگويم تعليم را از تربيت و آموزش را از پرورش جدا نكنيم تا در مسير خودمان موفق باشيم. در اين مسير، تشكيل مدرسه دووميداني از كارهاي ضروري براي توسعه و پيشرفت ورزش و سلامتي جامعه ماست.