هر چند كه جذابيتهاي بصري در يك عكس از مهم ترين مواردي است كه ميتواند آن عكس را در نگاه مخاطبش ماندگار كند، اما اين جذابيتها (شامل نوع قاببندي عكس، طراحي نور و حتي نوع لنزهاي به كار برده شده) تنها عامل زيبايي و ماندگاري يك عكس نيست.
عكسها ميتوانند فارغ از اين موارد تبديل به آثاري شوند كه بعدها مورد استناد قرار بگيرند و حتي براي بيان برخي از مباني زيبايي شناسي آن عكسها را مثال بياورند.
رولان بارت نويسنده فرانسوي كتاب «اتاق روشن»، شهرت خود را بيشتر مديون آثار ارزندهاي است كه در زمينه نشانهشناسي و نقد ادبي آفريده است اما او در اين كتاب به رابطه بين عكس و مفاهيمي همچون جاودانگي و مرگ ميپردازد. بارت در اين كتاب بيش از هر چيز خود را از قيود دست و پاگير و چارچوبها و قوانين عكاسي جدا ميكند و به رابطهاي نهان در پشت عكسها با مخاطبين ميپردازد.
بارت معتقد است عكاسي مفهوم و نيت هنر را جا به جا ميكند و تغيير ميدهد و به همين دليل جايگاه خاصي در مسير دنيا دارد. جالب اينكه گفتار او صرفا بر عكاسي قابل اطلاق است و نه، مثلا بر نقاشي. عكاسي در حقيقت بيش از ساير هنرها با ياد و خاطرهپردازي آميخته است. عكس با گذشته درگير است اما خودش هيچ گذشتهاي ندارد.
اتاق روشن، را فرشيد آذرنگ به فارسي برگردانده و نشر «حرفه نويسنده» آن را روانه بازار كرده است. آذرنگ خودش در بخشي از مقدمه در مورد «اتاق روشن» مينويسد بارت براي پرسش «آيا عكاسي هنر است؟» پاسخي تازه و ژرف مييابد. در حقيقت بارت با طرح دوباره اين پرسش، به دنبال ماهيت عكاسي است نه جايگاه آن. از اين رو كتاب او آميزهاي است از كلمات، تبارشان، مناسباتشان و ارجاعات گوناگون و حياتي به حوزههاي ديگر فكري و روابط ميان متني.
ميثم اسماعيلي
گروه فرهنگ و هنر