داستان موضعگيريهاي چند ماه گذشته انگليس عليه ايران حكايت آن كتك خوري است كه هنگام دعوا شاخ و شانه ميكشد و پرگويي ميكند اما پس از آن كه از طرف مقابل پاسخي دريافت كرد، شروع ميكند به مظلوم نمايي كه ايها الناس كجايي كه ضعيف كشي كردند!؟
مدتي است دولت انگليس عليه ايران موضعگيري ميكند. از گستاخي سفير آن كشور در تهران گرفته تا سخنگوي فارسيدان وزارت خارجهاش.
«سايمون گس» سفير انگليس در تهران در سايت سفارتخانه، عليه ايران مقاله مينويسد و حقوق بشر ايران را زير سوال ميبرد. سپس سخنگوي وزارتخارجه انگليس در نمايشگاه شاهنامه در كمبريج، داستان ضحاك و كاوه را شرح ميدهد و آنگاه ميگويد:«داستان ضحاك نشانگر روح ظلمستيزي ايرانيان است، در حالي كه آزادي خواهان ايران امروز به ارتباط با بيگانگان متهم ميشوند.»
سپس سفير انگليس در تهران مورد تفقد ملوكانه ملكه قرار ميگيرد و نشان «سنت مايكل و سنت جورج» را دريافت ميكند.گرچه سياستهاي مداخلهجويانه انگليس در ايران به گذشتههاي دورباز ميگردد؛ اما اكنون اين سياستهاي مداخلهجويانه، به خاطر استقرار نظام جمهوري اسلامي رنگ و بوي ديگري گرفته است.
انگليس در زمانهاي گذشته، يكه تازي ميكرد. شاه تغيير ميداد، نخستوزير عوض ميكرد، كودتا برپا ميكرد و... اما اكنون ديگر نميتواند در ايران يكه تازي كند.
در كنار همه اينها، آشوب و راهپيمايي و اعتراضات گسترده مردم در اين كشور نيز باعث شده تا دولتمردان لندن در سياستهاي خود، اعمالي را به كار گيرند تا خواستههاي اجتماعي و صنفي مردم را با مسائل امنيتي درآميزند.
ادعاي كشف و خنثيسازي چند بمبگذاري به منظور امنيتي جلوه دادن وضعيت و ارتباط دادن اين بمبگذاريها به مسلمانان در اين مقطع و هنگام اعتراضات مردمي، سياستي است كه انگليس براي خاموش كردن موج اعتراضات به كار گرفته است.اما نكته مهم در سياستهاي زنجيرهاي انگليس عليه ايران در اين است كه دولتمردان اين كشور خود را به قطع روابط مشتاق نشان ميدهند. اصرار و تكرار بر مواضع اتخاذ شده عليه ايران، تاييد اين موضوع است. اكنون كه سياستهاي كنوني انگليس عليه ايران اجرا ميشود، با قطع ارتباط، سياستهاي ديگري كه از هم اكنون درباره آن برنامهريزي و انديشه شده، اتخاذ خواهد شد.دستگاه ديپلماسي كشورمان در اين باره چه ميتواند بكند؟
فعاليتهاي رسانهاي سفير انگليس در تهران، هنگامي آغاز شد كه او نتوانست، روزنامه يا رسانهاي را مجاب كند تا با او گفتوگو كنند و اين موضوع باعث شده است كه «گس» خود اقدام به كار رسانهاي در سايت سفارت كند.
سفراي ايران در اين زمينه كم كار هستند. بايد سعي كنند تا فعاليتهاي رسانهاي خود را افزايش دهند. از قوه تجزيه و تحليل خود استفاده كنند و به اين فضاي آماده وارد شوند تا بتوانند مقابله به مثل كنند. قطع روابط قطعا آن چيزي است كه سياستمداران انگليسي خواستار آن هستند.
همين كه انگليسيها توانستهاند ايران را وادار به واكنش كنند نشان از هدفي است كه لندن در پي آن است.
سال 85 در گفتوگويي كه با جفري آدامز، سفير وقت انگليس در تهران داشتم، كتاب «دايي جان ناپلئون» را در دستش گرفت و گفت: «اين آن چيزي است كه سبب اين ديدگاههاست! من اين كتاب را ميخوانم و خيلي سخت روي آن كار ميكنم.»
اشتياق انگليس به قطع روابط را عملي نكنيم تا شكستي تلخ براي لندن رقم بخورد.
محمد صفري / جام جم