4 روز از باخت تيم ملي در جام ملتهاي آسيا ميگذرد ، اما هنوز زبان پاسخگويي در فدراسيون فوتبال پيدا نشده كه با طرح يك استدلال منطقي، بتواند اندكي از تالم خاطر ميليونها فوتبالدوست كشورمان بكاهد.
اينكه باختمان به كره جنوبي، از سوي برخي بازيكنان تيم ملي از جمله جواد نكونام به واقعيت فوتبال تعبير ميشود، اين سوال را در ذهن ايجاد ميكند كه چرا بايد چنين فاصلهاي ميان فوتبال ملي 2 كشور وجود داشته باشد؟ آيا اين همه هزينه كردن براي تيم ملي به اين خاطر بود كه فاصله فوتبال ما با سطح اول فوتبال آسيا بيشتر شود؟! يا براي اين بود كه باختمان به كره، واقعيت فوتبال تلقي شود؟!
براي رسيدن به پاسخ اين سوالها نياز به يك كار كارشناسي دقيق و گسترده است؛ كاري كه اصولا در بدنه مديريتي اين فوتبال جايي ندارد. اين روزها تمام دغدغه اهالي فدراسيون اين است كه با اسم مربيان جديد براي تيم ملي، مردم را سرگرم كنند و كسي از مسوولان به دنبال عبرت گرفتن از اشتباهات گذشته نيست. در اين ميان به سراغ محمود ياوري رفتيم؛ مردي كه يك سال پيش با استعفا از كميته فني فدراسيون فوتبال، هشدار داده بود براي اين تيم ملي، آينده روشني متصور نيست. ياوري با اين استدلال كه گوش شنوايي براي حرفهايش وجود ندارد، در اين يك سالي كه از استعفايش ميگذرد، هيچ كجا حاضر نشد درمورد تيم ملي حرف بزند تا ديروز كه ما با او تماس گرفتيم و بعد، او با ما تماس گرفت.
ياوري باز هم ميخواست سكوت كند اما دقايقي بعد از تماس ما، خودش به «جامجم» زنگ زد تا قفل سكوت را بشكند: «احساس كردم ميتوانم به شما اطمينان كنم و سكوتم را بعد از مدت مديدي كه درباره تيم ملي حرف نزده بودم بگويم. در اين مدت دوستان زيادي از من خواستند كه حرف بزنم اما سكوت كردم، اما حالا ميخواهم حرف بزنم تا به مصلحتانديشي متهم نشوم».
ياوري اين مقدمه را گفت و صحبتهايش را با اين روايت آغاز كرد: «عزرائيل سراغ شخصي رفت تا جانش را بگيرد. زماني كه آن شخص فرصت خواست، عزرائيل گفت ما فرصتهاي زيادي به تو داديم. ادعايي كه با تعجب آن فرد همراه شد و بعد هم اين مكالمه ميان عزرائيل و او انجام شد: پدرت كجاست؟ 4 سال پيش مرد. مادرت كجاست؟ 2 سال پيش فوت شد. از همسايهات چه خبر؟ او نيز هفته گذشته مرد! آيا هركدام از اين اتفاقات فرصتي براي تو نبود كه مسير زندگيات را عوض كني؟ ما هم از اين اتفاقات هشداردهنده در فوتبالمان كم نداشتيم. زماني كه افشين قطبي به 70 ميليون ايراني قول داد تيم ملي را به جامجهاني ببرد و نبرد، مسوولان فوتبال كشورمان بايد متوجه ميشدند كه او در حد و اندازهاي نيست كه روياي 35 ساله اين مردم را براي قهرماني در آسيا محقق كند. من سابقه قطبي را همان زمان كه در عضويت كميته فني بودم، براي مسوولان فدراسيون فوتبال تشريح كردم. قطبي فقط يك آناليزور بود و من اين را از روز اولي كه در جلسات كميته فني فدراسيون شركت كردم، بارها گفتم».
ياوري با اشاره به قطبي و بيان اين جمله كه آدم زمينخورده را لگد نميزنند، ادامه داد: «پس از اين ناكامي بايد يقه آنهايي را بگيريد كه امثال قطبي را انتخاب كردند. من هم زماني كه لباس نظامي بر تن داشتم، آرزويم اين بود كه فرمانده كل نيروي انتظامي كشور شوم، اما اگر اين پست به من ميرسيد، معلوم نبود چه فاجعهاي رخ ميداد! قطبي هم آدم زيادهخواهي بود. او شايد قلبا آرزو داشت سرمربي تيم ملي آلمان شود، اما آيا رئيس فدراسيون آلمان هيچوقت حاضر ميشود چنين تصميمي بگيرد؟ نه! چون او بايد جوابگوي انتخابهايش باشد. الان هم مسوولان فدراسيون بايد جوابگو باشند. من زماني كه در كميته فني بودم، تمام حرفهايم را زدم و وقتي كه ديدم حرفهايم خريدار ندارد، استعفا كردم. در همان استعفا كلي حرف خوابيده بود اما هيچكس دليلش را نپرسيد. من 39 سال در اين فوتبال مربيگري كردهام و بيشتر از همه مربيان ايراني سابقه دارم. اما زماني كه ميخواستم تمام اين تجربيات را در اختيار كميته فني بگذارم، هيچ يك از اهالي فدراسيون استقبال نكردند.»
ياوري با بيان اينكه همين ضعف مديريتها باعث شده از سطح اول فوتبال آسيا فاصله بگيريم، تصريح كرد: «حالا همه ميگويند بايد از امروز براي ساختن يك تيم ملي جديد دست به كار شد. چرا از ديروز شروع نكرديم؟ از همان روزي كه گفتيم تيم ملي با اين سرمربي به جايي نميرسد. آن روز كه انتقاد كرديم، قطبي گفت بعضيها به دنبال صندلي تيم ملي هستند. او حتي نميدانست مربيگري در تيم ملي خاك خوردن و چمن بو كردن است، نه نشستن روي صندلي و پز دادن. قطبي فوتبال ايران را نردباني براي پيشرفت خود كرد و گفت به فوتبال اين مملكت شخصيت دادهام. تو كه خودت هويتي در مربيگري فوتبال نداشتي، چطور به فوتبال ايران شخصيت دادي؟ البته من براي اين فوتبال متاسف نيستم چون قبلا هم از اين تصميمات غلط داشت. مگر برانكو كجاي مربيگري دنيا بود كه يكباره سرمربي تيم ملي كشورمان شد؟ او هم با اين فوتبال براي خودش هويت پيدا كرد و رفت. درست مانند قطبي. من براي آن آدمهايي متاسفم كه به خاطر ضعف مديريت حاكم بر فوتبال و البته كل ورزش، ميآيند و با معرفي افرادي چون قطبي ميليونها تومان پول به جيب ميزنند. فوتبال ما چوب ضعف مديريتش را ميخورد و تصميماتي كه عمدتا از روي رفيقبازي گرفته ميشود».
وي افزود: «مردم آگاه هستند، بهترين نظارت را بر اين فوتبال دارند و خودشان هم قضاوت ميكنند. به همين خاطر نميتوانيم سر خودمان كلاه بگذاريم. آقايان ميگفتند اگر به كره جنوبي هم ببازيم، چيزي از ارزشهاي فوتبالمان كم نميشود. نميدانم اهالي فدراسيون از كدام ارزشها حرف ميزدند. در رده نوجوانان كه ناكام بوديم، در جوانان هم هرچه بود تلاش علي دوستي بود نه فدراسيون فوتبال. در رده سني اميد هم كمترين حمايتي از تيم پيرواني نشد و حالا هم كه حذف تيم ملي را شاهد هستيم. والا ما عراق را هم با چاشني شانس برديم».
ياوري كه احساس ميكرد حرف زدن درباره انتخاب بعدي فدراسيون براي جايگزين قطبي، با توجه به مديريت حاكم بر آن سودي ندارد، در پايان صحبتهايش گفت: «من فكر ميكنم حالا به جاي ناراحت شدن از شكستي ديگر بايد برويم و ببينيم كره جنوبي و ژاپن و ازبكستان چه كار كردهاند كه به اين درجه از پيشرفت رسيدهاند. اصلا مگر ما چه كردهايم كه از حذف تيم ملي ناراحت باشيم؟ غير از اينكه 4 ميليارد تومان پول بيزبان را در اين سالها توي جيب قطبي ريختيم. فوتبال هيچوقت تمام نميشود و هر روز هم به پيشرفتي بيشتر از روز قبل به حياتش ادامه ميدهد. پس بياييد حداقل براي 4 سال هم كه شده با برنامه باشيم تا ما هم در اين آوردگاه طعم شيرين پيشرفت كردن را چشيده باشيم».