با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید.امیدوارم از وبلاگ من خوشتون بیاد.فقط اگه می خواین از همه ی امکانات وبلاگ بهره ببرید!!!عضو شید. می خوام یه وبلاگ مستقل درست کنم که توش تمام شعرهای که نوشتم رو بذارم.منتظر باشید!
آدرس اصلی:
www.mahdipc.tk
اشاره: چند روز پيش نمايشگاه نقاشيهاي هادي هزاوهاي در گالري ماه مهر تهران گشايش يافت. آثار هزاوهاي اغلب داراي فضاي آبستره اكسپرسيونيستي است و براي همين در آنها ما به جاي اشيا و موجودات واقعي با خطوط و رنگهاي برآمده از جهان ذهني كه القاكننده هيجانات و احساسات تند دروني هستند، روبهرو ميشويم.
او در كارهايش گاه از خطوطي كه يادآور مينياتورهاي متاخر و گاه اشكال خوشنويسي است، بهره گرفته است.
هزاوهاي كه مدرك دكتري آموزش هنر را از دانشگاه كلمبياي نيويورك و مدرك فوقدكتري در زمينه موزهشناسي و موزهداري از دانشگاه نيويورك دريافت كرده، پيش از اين دوره فوقليسانس خود را در رشته نقاشي و طراحي در دانشگاه نيويورك گذرانده است.
او تاكنون در نمايشگاههاي بسياري در ايران و خارج از ايران شركت داشته كه ازجمله آن ميتوان به نمايشگاه سيتيآرت نيويورك، شابرن گالري ايرلند، نيوجرسي، موزه هنرهاي معاصر ايران و... اشاره كرد.
آخرين آثار هنري هزاوهاي نيز در گالريهاي پاسارگاد، گالري هما و ماه مهر به نمايش درآمده بود.
تدريس در دانشگاه و تنظيم و تاليف و ترجمه مقالات و كتابهاي متعدد درباره هنر معاصر، آموزش هنر و موزهداري نيز از ديگر دستاوردهاي اين هنرمند ايراني است. در حاشيه اين نمايشگاه با وي درباره نقاشي امروز ايران و نگاه جهاني به اين هنر به گفتوگو نشستيم.
آثار ارائه شده در اين نمايشگاه همگي آبستره اكسپرسيونيسم هستند. آيا هميشه به اين سبك تركيبي گرايش داشتهايد؟
بعضي آثارم در اين نمايشگاه مربوط به همين سال 89 هستند ولي بعضي از آنها متعلق به ساليان گذشتهاند. من گاهي تابلويي را نصفه و نيمه ميكشم و وقتي فكر ميكنم ديگر جايي براي ادامه ندارد دست از كار ميكشم و پس از چند سال دوباره به همان اثر بازميگردم. در اين نمايشگاه آثاري دارم كه در شهرهاي مختلف دنيا روي آنها كار كردهام و مدتي كنار گذاشته و دوباره از سر گرفتهام، ولي در عين حال كاري هم دارم كه همين ديروز يعني پس از افتتاح نمايشگاه وقتي كسي در محيط گالري نبود، تغييراتي را در آن به وجود آوردم.
اما نگفتيد كه گرايش شما به اين سبك از كجا شروع شده است.
به نظر من سبكها زماني به وجود ميآيند كه هنرمند اثري را پديد آورد و بعد براساس شباهت آن را به طريقه خاص هنري نسبت دهند. براي همين من به دنبال پيروي از سبك ويژهاي نيستم و روي بومهايم هر كاري را بخواهم ميكنم.
در اين نمايشگاه 2 اثر داريد كه كتيبههاي قديمي ايراني را براي مخاطب تداعي ميكنند. اين آثار بر چه اساسي خلق شدهاند؟
وقتي شما كتيبه را نگاه ميكنيد، در فضاي بالا و پايين آنها حاشيههايي قرار دارد كه ممكن است در آن لاتين، عربي يا فارسي نوشته شده باشد، اما به هر صورت تقسيمبندي صفحه به صورت نردباني است يا به شكل پنجره پنجره. در واقع اثر من تقليدي از نوشتهها نبوده ولي نوعي از كتيبه را در ذهن مخاطب تداعي ميكند. به عنوان مثال يكي از تابلوها منظم كار شده و خطوط به صورت منظم زير هم قرار گرفتهاند و حركات سوررئاليستيتر (فراواقعگرا) است و در ديگري طرحهاي هندسي حاشيه اثر را پوشانده است. اين طرحها و نشانهها بستگي به نوع كار دارد.
در بعضي از آثار جديدتر شما خطوط و حروف فارسي در پسزمينه اثر نهفته است. آيا از آوردن كلمات منظور خاصي را دنبال كردهايد؟
حروف بدون هيچ پيشزمينهاي در ذهنم ميآيند و ميروند، يعني آوردن آنها در اثر تعمدي نيست. كلمات در طول زمان در ذهنم نقش بستهاند و در هنگام كار كردن ناخودآگاه به روي بوم نقش ميبندند. در گذشتههاي دور به اين سبك حروفيه ميگفتند، چراكه افرادي بر اين باور بودند كه حروف در ذاتشان شخصيت دارند.
رنگهاي درخشان و روشن در آثار شما زياد به چشم ميخورد و در رنگگذاري و استفاده از رنگ اصلا خساست به خرج ندادهايد. اين جرات و جسارت در رنگگذاري از كجا آمده و نشانه چيست؟
من 50 سال روي ساختن رنگهايم كار كردهام و به همين دليل آنها پرجلا و شفاف هستند كه البته فرمول ساخت آنها را به كسي نميگويم. از نظر من نقاشي پر از رمز و راز است و نكات و ظرافتهايي دارد كه ساليان دراز در اثر به صورت نهفته باقي ميماند تا روزي كشف شود.
روند شكلگيري آثارتان روي بوم چگونه است و چه روندي را طي ميكند تا كامل شود؟
من برعكس نقاشان ديگر كه از بوم سفيد شروع ميكنند، با ماشين حساب، خطكش و جدول ضرب آغاز ميكنم. مدتي بسيار وسواسانه اندازهگيري ميكنم، كادربندي و تركيببنديها را متعادل ميكنم و بعد در آن قاب شكل گرفته كه پشتوانه محكمي دارد، كارم را اجرا ميكنم. در حريم مربع مستطيل بومم، اشكال و فرمها را مانند نتهاي موسيقي به تصوير درميآورم كه فرآيند بسيار زمانبري است. رنگها را هم همان طور كه گفتم خودم ميسازم.
به نظر من سبكها زماني به وجود ميآيند كه هنرمند اثري را پديد آورد و بعد براساس شباهت آن را به طريقه خاص هنري نسبت دهند. براي همين من به دنبال پيروي از سبك ويژهاي نيستم و روي بومهايم هر كاري را بخواهم ميكنم.
با اين حساب بد نيست اصولا نقاشي را تعريف كنيد.
انتقال رنگ از يك محل به محل ديگر توسط وسيلهاي مانند دست، قلممو يا هر چيز ديگر به جايي كه آنها را نگه دارد مانند بوم، كاغذ، شيشه، ديوار و... نقاشي است. البته من نه فقط رنگگذاري ميكنم، بلكه دوباره برميدارم. من انواع و اقسام وسايل را مانند ميخ، سيخ، قلممو و... به كار ميگيرم تا رنگ را بردارم و در نهايت يك تابلو توسط من خلق ميشود.
در مورد نشانههاي تكرارشونده در آثارتان توضيح دهيد. اين نمادها مانند پنجرههاي ارسي يا مساجد قديمي در خاطره جمعي مخاطبان جاي دارد. آنها از جايي در گذشته يا خاطرهاي به تابلوهاي شما آمدهاند يا بسيار اتفاقي در نقاشيهايتان وارد شدهاند؟
من اهل اراك هستم و حدود 8 سال هم در دهي در گرمسار تدريس ميكردم. طبيعي است كه خاطرات آن دوران در آثارم نفوذ كرده باشند. هنوز بعد از گذشت اين زمان طولاني و بعد از ديدن اين همه نمايشگاه، گالري و شهرهاي مختلف دنيا، اراك و ده آرادان در ذهنم باقي است. من با اين اشكال و فرمها بازي ميكنم و گاهي بخشي از معماري گذشته و نقاشيهاي سنتي ايراني را در كارهايم براي مخاطب تداعي ميكنم.
با توجه به اين كه نور در فرهنگ ما جايگاه و شخصيت خاصي دارد، شما به عنوان كسي كه روي نشانههاي قديمي كار كردهايد، آيا به نور به عنوان عنصري خاص نگاه ويژهاي داشتهايد؟
هيچكدام از اين كارها نقشه اوليه ندارند. يعني من به عنوان نقاش نميدانم روي بوم چه ميخواهم بگويم. ولي اين كه در كجا و چگونه عمل ميكنم، فرآيندي دارد كه در حين انجام كار صورت ميگيرد. در بهكارگيري نور هم در واقع من در روند توليد كار به آن ميرسم و خود راه ادامهاش را نشان ميدهد و نقاش را راهنمايي ميكند كه چطور جلو رود.
با توجه به اين كه شما سالها خارج از كشور تحصيل كردهايد و در دانشگاههاي مختلف به تدريس هنر مشغول بودهايد، جايگاه هنر ايران را در دنيا چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ما الان حدود 170 گالري در سطح شهر تهران داريم، بنابراين فعاليتهاي هنري زيادي در ايران صورت ميگيرد. شايد بتوان گفت هيچ كدام از كشورهاي در حال توسعه به اندازه ايران گالري هنري ندارند. البته اين از نظر كميت است ولي وقتي بحث به مقوله كيفيت ميرسد، جايگاه ما كمي افت پيدا ميكند.
به نظر شما نقاشي ايراني در اين سالها چه روندي را طي كرده است؟
خوشبختانه چون ايران حدود 7 هزار سال پيشينه تاريخي و هنري دارد، هنر و هنرمندي در ايران هيچ گاه از بين نرفته است و به علت تماسي كه هنرمندان ما مستقيما با شرق و غرب دارند، بازده هنري ما به مراتب بيشتر از كشورهاي ديگر در حال توسعه است.
نظرتان در مورد اقتصاد هنر چيست؟ قيمت آثار هنري را در سالهاي اخير با توجه به حراجهاي بينالمللي چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بالا رفتن قيمت آثار هنري تنها مخصوص ايران نيست بلكه حراجهاي بينالمللي، قيمت آثار هنري در كشورهاي مصر، تركيه، عراق و پاكستان و... را هم بالا برده است و مجموعهداران زيادي آثار هنرمندان اين كشورها را خريداري ميكنند بنابراين اين روند مخصوص ايران نيست. حراج آثار هنري در كشوري است كه تا 50 سال پيش صحراي برهوتي بوده ولي امروز آسمانخراشهاي بلند و گالريهاي زيادي دارد. مجموعهداران اين كشور در خريد آثار سليقه خودشان را اعمال ميكنند و به قولي هجوم اعراب در آثار هنري اين دوره ديده ميشود كه روي فرهنگ ما نيز تاثير ميگذارد. بهتر است هنرمندان ما نيز از اين شرايط استفاده كنند و آثار ارزشمند و ماندگاري را بدون دخالت فرهنگ اعراب و سليقه بازار توليد نمايند و نگذارند سليقه اعراب، هنر ما را شكل دهد.