داستان آدم‌هاي شاد و غمگين
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
داستان آدم‌هاي شاد و غمگين
نوشته شده در سه شنبه 21 دی 1389
بازدید : 14
نویسنده : مولوی
اشاره: مايك لي يكي از مطرح‌ترين فيلمسازان سينما در سطح بين‌المللي است. اين فيلمساز انگليسي در فيلم‌هاي خود به طرح و بررسي مسائل و مشكلات طبقه كارگر و متوسط كشور انگلستان مي‌پردازد.

با اين حال، ساخته‌هاي او به گونه‌اي هستند كه محصولات ملي به شمار نمي‌آيند و حكم كارهاي بين‌المللي را دارند. تازه‌ترين ساخته او «سالي ديگر» هم فيلمي در حال و هواي ساخته‌هاي قبلي اين هنرمند است.

فيلم كه تحسين منتقدان بين‌المللي را برانگيخته و به احتمال زياد يكي از رقباي اصلي رشته‌هاي اصلي مراسم اسكار خواهد شد، قصه يك زوج خوشبخت ميانسال شهري را تعريف مي‌كند كه خيلي زود مشخص مي‌شود با دردسرها و مشكلات فردي و اجتماعي زيادي روبه‌رو هستند.

مايك لي كه در شروع كار فيلمسازي خود در اوايل دهه 70 ميلادي چندين مجموعه تلويزيوني را كارگرداني كرد، در سال 1988 با درام اجتماعي «اميدهاي والا» به تماشاگران سينما معرفي شد و خيلي زود جايگاه ويژه خود را در دل سينماي اجتماعي انگلستان پيدا كرد.

اين فيلمساز گزيده‌كار پس از آن با فيلم‌هاي زندگي شيرين است، رازها و دروغ‌ها، همه چيز يا هيچ چيز و ورادرك نشان داد كه موقعيت ويژه‌اي كه در بين منتقدان و تماشاگران سختگير سينما كسب كرده، يك امر اتفاقي نيست. لي در يكي از تازه‌ترين گفت‌وگوهاي خود به بحث درباره جنبه‌هاي مختلف فيلمسازي و درام سالي ديگر مي‌پردازد.

قبل از اين كه براي گفت‌وگو با شما بيايم، سالي هاوكينز بازيگر فيلمتان را ديدم. او به من گفت وقتي براي مصاحبه با مايك مي‌روي نترس!

خب، شما هيچ دليلي براي ترسيدن يا نگراني نداريد. مي‌توانيد خيلي راحت هر سوالي كه داريد مطرح كنيد.

ما قرار بود هفته قبل اين مصاحبه را انجام دهيم، ولي شما درگير ضبط نوار صوتي اظهارات خود براي دي‌وي‌دي سالي ديگر بوديد.

بله، مجبور بودم آن نوار صدا را سريعا ضبط كنم، ولي حالا مي‌توانيم به راحتي با هم گفت‌وگو كنيم.

آيا از ضبط نوار صوتي اظهارات خود براي نسخه دي‌وي‌دي فيلم لذت برديد؟ مي‌دانم كه خيلي از فيلمسازان علاقه‌اي براي انجام اين جور كارها ندارند.

خب، براي من فرق خيلي زيادي نمي‌كند. بگذاريد واقعيتش را برايتان بگويم. اين مساله بستگي به اين نكته دارد كه آيا اصلا حرفي براي گفتن دارم يا خير، حرفي كه ارزش بيان كردن داشته باشد، اما از ضبط اين برنامه لذت بردم، خيلي خوب بود. اگر تماشاگران فيلم علاقه‌اي به شنيدن حرف‌هايم داشته باشند، اين بخش دي‌وي‌دي مي‌تواند برايشان جالب باشد.

من سخت مشغول كار هستم و فرصت زيادي براي فكر كردن درباره جوايز سينمايي ندارم. چيزي هم درباره فيلم‌ها و آدم‌هايي كه نامزد دريافت اسكار و گلدن‌گلوب مي‌شوند نمي‌گويم. ما فيلم مي‌سازيم و در درون اين نمايش باشكوه شركت داريم

بعضي وقت‌ها بعضي‌ آدم‌ها را مي‌بينيم كه هيچ حرفي براي گفتن ندارند، پس بهتر است كه هيچ چيزي نگويند، اين حرف شامل خود من هم مي‌شود.

آيا سخت است كه در گوشه‌اي بنشينيد و يكي از فيلم‌هاي جديدتان را تجزيه و تحليل كنيد و شايد هم آن را با كارهاي قديمي‌تر خود مقايسه كنيد؟

شايد اگر در زمان ديگري اين سوال را از من مي‌كرديد، مي‌گفتم خير، خير من فقط براي يك فيلم تازه چنين كاري مي‌كنم. اما مدتي قبل، براي 4 تا از فيلم‌هاي قديمي‌‌ام كه در تلويزيون ساخته بودم، صحبت و آنها را تجزيه و تحليل كردم. اين فيلم‌ها قرار است در يك بسته تركيبي وارد بازار دي‌وي‌دي شوند. وقتي اين كار را انجام دادم، ديدم كار جالب توجهي است و چندان سخت هم نبود. پس دليلي وجود ندارد كه نخواهم اين كار را انجام دهم.

چرا مي‌گويند كار آساني بود؟

خب مي‌دانيد، من دوباره با كارهاي قديمي و همكاران قديمي‌ام ملاقات تازه‌اي داشتم و دوباره به آنها و كارهايي كه كرده بودم فكر كردم. فكر كردن در اين باره كه قبلا چه كاري كرده‌اي و يادآوري مشكلات و تجربيات قديمي كه داشته‌اي، شما را به خاطرات تلخ و شيرين گذشته برمي‌گرداند. وقتي چنين كاري را انجام مي‌دهي، فرصت آن را پيدا مي‌كني كه به كارهاي اوليه‌ات برگردي و آنها را در شرايطي دوباره تماشا كني كه صاحب تجربيات بيشتري شده‌اي، خب، چنين چيزي هيجان‌انگيز نيست؟

خب، وقتي اين فيلم‌هاي قديمي‌تر را تماشا مي‌كنيد، هيچ وقت به اين نكته فكر مي‌كنيد كه شايد دلتان مي‌خواست آنها را طور ديگري مي‌ساختيد و به اصطلاح گزينه ديگري هم داشتيد؟

نه خيلي زياد. به صورت طبيعي چنين فكري نمي‌كنم. اما هميشه چيزهاي خاص و ويژه‌اي هست كه فكر شما را به خودش مشغول مي‌كند و به خودتان مي‌گوييد اين يا آن ديالوگ مي‌توانست بهتر از اين باشد و يا اين كه فلان صحنه را مي‌شد بهتر از اين كار كرد. اما در كل، هيچ وقت به اين موضوع فكر نكرده و اعتقاد نداشته‌ام كه پيش خودم بگويم فيلمي را مي‌خواهم به صورت ديگري بسازم. علتش هم اين است كه شما هر فيلمي را بنا بر اقتضا و ضروريات زمان ساخت آن كارگرداني كرده‌ايد و آن نوع ساخت، مربوط به همان دوره و زمان است. اگر قرار باشد اين وضعيت را از حالت طبيعي آن تغيير دهيم، اوضاع نابساماني پديد مي‌آيد.

«سالي ديگر» روي روابط يك خانواده معمولي متمركز مي‌شود. اگر شما همان مايك‌لي معروف و سرشناس نبوديد، آيا هيچ وقت اين فيلم را مي‌ساختيد؟

صادقانه بگويم، اگر برخي شرايط خاص وجود نداشتند شايد خيلي از فيلم‌هاي من امكان ساخت و توليد پيدا نمي‌كردند. بنابراين، فكر مي‌كنم پاسخ ساده به پرسش شما ـ كه اتفاقا پرسش خوبي هم هست ـ يك نه بايد باشد. فكر نمي‌كنم بنا به صورتي كه گفتيد اين فيلم ـ و همچنين تعداد ديگري از فيلم‌هايم ـ را نمي‌ساختم. شما طرح‌ها و فيلمنامه‌هاي خيلي زيادي داريد كه مي‌خواهيد بسازيد، ولي هميشه اتفاقاتي رخ مي‌دهد كه مانع از انجام اين كار مي‌شود.

شما در اين فيلم به موضوع اعتياد به يك مخدر هم اشاره مي‌كنيد. آيا اعتياد را مي‌توان مضمون اصلي يا مهم فيلم‌تان قلمداد كرد؟

قبل از آن كه فيلم بخواهد به موضوع اعتياد بپردازد، به بهانه آن بحث درد و رنج را مطرح مي‌كند. به همين دليل است كه مي‌گويم مطرح كردن موضوع الكل مطرح كردن اعتياد به آن نيست، بلكه از طريق آن به بررسي درد و رنجي پرداخته مي‌شود كه استفاده از آن، آن را ضروري مي‌كند. اين درد و رنج آدم‌ها را وادار مي‌كند كه دوباره به سراغ آن بروند. مشكل دو تا از كاراكترهاي اصلي قصه فيلم، همين مساله است.

با سالي ديگر و فيلم قبلي‌تان «بي‌غم» نشان داديد كه مي‌خواهيد به طرح و بحث و موضوع خوشحالي و خوشبختي آدم‌هاي عادي بپردازيد. آيا اين همان چيزي است كه از زاويه ديد يك فيلمساز شما را جذب و علاقه‌مند به خودش مي‌كند؟

پاسخ به اين سوال كمي مشكل است، زيرا دو فيلمي كه اسم برديد فقط درباره خوشبختي و خوشحالي آدم‌ها نيستند. خوشبختي معادله‌اي است كه در ارتباط با خيلي چيزها معني و مفهوم پيدا مي‌كند. با خلق يك فضاي خاص در هر فيلمي كه مي‌سازم، به دنبال مطرح كردن مسائل و مشكلاتي هستم كه مردم عادي با آن دست به گريبان هستند. مي‌خواهم به عمق مساله‌اي كه مطرح مي‌كنم برسم، تا بتوانم تحليل درست‌تري ارائه كنم. در قصه دو فيلم اخيرم شما با يكسري پيچيدگي‌هاي متنوع سر و كار داريد و آدم‌هايي را مي‌بينيد كه بعضي‌هايشان شاد و برخي ديگر غمگين هستند. آنها نيازها و احتياجات متفاوتي دارند و من تلاش مي‌كنم درباره اين احتياجات صحبت كنم. براي همين، شما نمي‌توانيد بگوييد در آنها خواسته‌ام به شكلي اختصاصي چيزي مثل خوشبختي يا خوشحالي را به تصوير بكشم، زيرا اين كلمات به تنهايي و به خودي خود معني خاصي ندارند.

سالي ديگر هم مثل چند فيلم آخرتان در يك فضاي بازتر و وسيع‌تر فيلمبرداري شده ‌است. چه عاملي باعث شد كه در اين مقطع از كارنامه كاريتان به سراغ چنين شيوه‌اي برويد؟

از نظر تكنيكي فكر مي‌كنم اين شيوه ساخت براي قصه فيلمنامه‌هايي كه داشتم بهتر و مناسب‌تر بوده است. انرژي و محتواي دروني قصه ـ و حتي رنگ‌هايي كه در فيلم مورد نياز بود ـ ايجاب مي‌كرد كه به اين شيوه كار شود. از اين نوع كار خيلي راضي هستم و فكر مي‌كنم در آينده هم بيشتر از آن استفاده خواهم كرد.

آيا آن را به صورت مداوم ادامه خواهيد داد يا اين كه براي هر فيلم ديگري كه مي‌سازيد تصميم مشخص و مجزا خواهيد گرفت؟

خب، طبيعي است كه فيلم به فيلم تصميم‌گيري در اين رابطه تغيير كند. حال و هواي دروني هر فيلمي تعيين‌ مي‌كند كه چگونه بايد ساخته شود. تحت هر شرايط مشخصي، يك فيلم سينمايي جلوي دوربين مي‌رود و من هم مثل هرفيلمساز ديگري، بايد تابع اين شرايط باشم.

سالي ديگر هم از سوي منتقدان سينمايي تحسين و به عنوان فيلمي معرفي شده كه مستحق دريافت جوايز اسكار است، چقدر به جايزه اهميت مي‌دهيد؟

صادقانه بگويم، من سخت مشغول كار هستم و فرصت زيادي براي فكر كردن درباره جوايز سينمايي ندارم. چيزي هم درباره فيلم‌ها و آدم‌هايي كه نامزد دريافت اسكار و گلدن‌گلوب مي‌شوند نمي‌گويم. وقتي جايزه‌اي مي‌گيري، مطبوعات توجه ويژه‌اي به تو نشان مي‌دهند و اين چيز خيلي خوبي است. مي‌دانيد، ما فيلم مي‌سازيم و در درون اين نمايش باشكوه شركت داريم. هيچ‌يك از ما جزو آن راهب‌هاي روانكاوي نيستيم كه در بلنداي يك كوه زندگي مي‌كنند. در ضمن، فراموش نكنيد كه آدم‌هاي زيادي درگير توليد يك فيلم سينمايي هستند. پس همه توقع دارند كه نامزد دريافت جايزه شوند و دريافت آن براي همه خوب است. ولي وقتي شما يكي از اين مجسمه‌ها را نگرفتي، معني‌اش اين است كه تو يكي از آنها را نگرفته‌اي! در پايان روز وقتي همه اين مراسم‌ها تمام شد، ما دوباره به كار فيلمسازي مشغول مي‌شويم. اصل قضيه اين است كه ما براي تماشاگرانمان فيلم مي‌سازيم تا تجربه‌هاي جديدي كسب كنند. كل مساله همين است و بس.

ديده‌ام كه وقتي خبرنگاران درباره گذشته‌ها از شما سوال مي‌كنند، ناراحت مي‌شويد. صحبت كردن درباره مسائل و فيلم‌هاي قديمي چيزي است كه از آن اجتناب مي‌ورزيد و دوستش نداريد؟

واقعيت امر اين است كه آدم خيلي خوب و راحتي هستم و دوست دارم كه با روزنامه‌نگاران درباره هر چيز و موضوعي صحبت كنم، اما بعضي وقت‌ها آنها درباره چيزهايي بسيار كم‌اهميت و احمقانه صحبت مي‌كنند يا حالتي پرخاشگر دارند. در چنين اوضاع و احوالي چه بايد كرد؟ البته من به ديدگاه ديگران احترام مي‌گذارم، ولي مصاحبه كردن فوت‌و فني دارد كه طرف مقابل بايد آن را رعايت كند.

منبع: رويترز
مترجم: كيكاووس زياري



www.mahdipc.tk http://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.comhttp://www.tak-20.com
سایت خدماتی تک بیست



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: